مشاعره مشاعره‌ی واژه نما

[شَفَــق]

دیوانه

دیوانه ترین دلبر این شهر تو بوید
ای وای به حال دل دیوانه پسندم

دیوانه
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار ب نام من دیوانه زدند

 

[M.Fakher]

شهر
شهر گفتم؟ شهر آری! شهر آری! شهر!شهر
از خیابان از خیابان از خیابان پرشده است

 

[شَفَــق]

خیابان
هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست
خانه ی من با خیابان ها چه فرقی می کند

 

[Surin]

مرد
هر که از یار تحمل نکند یار مگویش
وان که در عشق ملامت نکشد مرد مخوانش

 

[M.Fakher]

عشق
هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره ی تازه نیفزاید عشق

 

[Surin]

عشق

من و عشق و دل دیوانه بساطی داریم
عقل هی فلسفه می بافد و ما میخندیم

 

[M.Fakher]

من
کر و کور عشقیم تو کر من ز تو کر تر
تو خاک به سر هستی و من خاک به سر تر

 

[Surin]

گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
خاک

 

[M.Fakher]

خاک
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند

 

[Surin]

گل
میان باغ گل سرخ‌های و هو دارد

که بو کنید دهان مرا چه بو دارد