متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعار هوشنگ ابتهاج

  • نویسنده موضوع ldkh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 166
  • بازدیدها 4,340
  • کاربران تگ شده هیچ

⒨⒪⒣⒜⒨⒨⒜⒟.⒮

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
94
پسندها
303
امتیازها
2,713
مدال‌ها
1
  • #71
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا

سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا


جانِ دل و دیده منم، گریه خندیده منم

یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا


کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز

کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا


پرتو دیدار خوشش تافته در دیده من

آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا


آینه خورشید شود پیش رخ روشن او

تابِ نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا


گوهرِ گم بوده نگر تافته بر فرق فلک

گوهریِ خوب نظر آمد و سنجید مرا


نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند

رشکِ سلیمان نگر و غیرتِ جمشید مرا


هر سحر از کاخ کرم چون که فرو می‌نگرم

بانگِ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا


چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او

باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا


پرتو بی پیرهنم، جان رها کرده تنم

تا نشوم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

⒨⒪⒣⒜⒨⒨⒜⒟.⒮

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
94
پسندها
303
امتیازها
2,713
مدال‌ها
1
  • #72
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه رسان من توست


گوش کن با لب خاموش سخن می‌گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست


روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگران من و توست


گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید

همه جا زمزمه عشق نهان من و توست


گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه

ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست


این همه قصه فردوس و تمنای بهشت

گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست


نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل

هرکجا نامه عشق است نشان من و توست


سایه زآتشکده ماست فروغ مه و مهر

وه از این آتش روشن که به جان من و توست
 

⒨⒪⒣⒜⒨⒨⒜⒟.⒮

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
94
پسندها
303
امتیازها
2,713
مدال‌ها
1
  • #73
ای عشق همه بهانه از توست

من خامشم این ترانه از توست


آن بانگ بلند صبحگاهی

وین زمزمه شبانه از توست


من انده خویش را ندانم

این گریه بی بهانه از توست


ای آتش جان پاکبازان

در خرمن من زبانه از توست


افسون شده تو را زبان نیست

ور هست همه فسانه از توست


کشتی مرا چه بیم دریا؟

طوفان ز تو و کرانه از توست


گر باده دهی و گرنه ، غم نیست

م**س.ت از تو ، شرابخانه از توست


می را چه اثر به پیش چشمت؟

کاین مستی شادمانه از توست


پیش تو چه توسنی کند عقل؟

رام است که تازیانه از توست


من می‌گذرم خموش و گمنام

آوازه جاودانه از توست


چون سایه مرا ز خاک برگیر

کاینجا سر و آستانه از توست
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

⒨⒪⒣⒜⒨⒨⒜⒟.⒮

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
94
پسندها
303
امتیازها
2,713
مدال‌ها
1
  • #74
دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود

هواگرفته عشق از پی هوس نرود


به بوی زلف تو دم می‌زنم درین شب تار

وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود


چنان به دام غمت خو گرفت مرغ دلم

که یاد باغ بهشتش درین قفس نرود


نثار آه سحر می‌کنم سرشک نیاز

که دامن توام ای گل ز دسترس نرود


دلا بسوز و به جان برفروز آتش عشق

کزین چراغ تو دودی به چشم کس نرود


فغانِ بلبل طبعم به گلشن تو خوش است

که کار دلبری گل ز خار و خس نرود


دلی که نغمه ناقوس معبد تو شنید

چو کودکان ز پی بانگ هر جرس نرود


بر آستان تو چون سایه سر نهم همه عمر

که هرکه پیش تو ره یافت باز پس نرود
 

⒨⒪⒣⒜⒨⒨⒜⒟.⒮

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
94
پسندها
303
امتیازها
2,713
مدال‌ها
1
  • #75
امشب به قصه دل من گوش می‌کنی

فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی


این دُر همیشه در صدف روزگار نیست

می‌گویمت ولی تو کجا گوش می‌کنی


دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت

ای ماه با که دست در آغوش می‌کنی


در ساغر تو چیست که با جرعه نخست

هشیار و م**س.ت را همه مدهوش می‌کنی


می جوش می‌زند به دل خم بیا ببین

یادی اگر ز خون سیاووش می‌کنی


گر گوش می‌کنی سخنی خوش بگویمت

بهتر ز گوهری که تو در گوش می‌کنی


جام جهان ز خون دل عاشقان پر است

حرمت نگاه دار اگرش نوش می‌کنی


سایه چو شمع شعله در افکنده‌ای به جمع

زین داستان که با لب خاموش می‌کنی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

⒨⒪⒣⒜⒨⒨⒜⒟.⒮

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
94
پسندها
303
امتیازها
2,713
مدال‌ها
1
  • #76
ایران ای سرای امید بر بامت سپیده دمید

بنگر کزین ره پر خون خورشیدی خجسته رسید


اگر چه دلها پر خون است شکوه شادی افزون است

سپیده ما گلگون است که دست دشمن در خون است


ای ایران! غمت مرساد

جاویدان شکوه تو باد


راه ما، راه حق، راه بهروزیست

اتحاد اتحاد رمز پیروزیست


صلح و آزادی جاودانه در همه جهان، خوش باش

یادگار خون عاشقان! ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باش
 

⒨⒪⒣⒜⒨⒨⒜⒟.⒮

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
94
پسندها
303
امتیازها
2,713
مدال‌ها
1
  • #77
زين گونه‌ام كه در غم غربت شكيب نيست

گر سر كنم شكايت هجران غريب نيست


جانم بگير و صحبت جانانه‌ام ببخش

كز جان شكيب هست و ز جانان شكيب نيست


گم گشته‌ی ديار محبت كجا رود؟

نام حبيب هست و نشان حبيب نيست


عاشق منم كه يار به حالم نظر نكرد

ای خواجه درد هست و لیكن طبیب نیست


در كار عشق او كه جهانیش مدعی است

اين شكر چون كنیم كه ما را رقیب نیست


جانا نصاب حسن تو حد كمال یافت

وین بخت بین كه از تو هنوزم نصیب نیست


گلبانگ سایه گوش كن ای سرو خوش خرام

كاین سوز دل به نـاله‌ی هر عندليب نيست
 

⒨⒪⒣⒜⒨⒨⒜⒟.⒮

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
94
پسندها
303
امتیازها
2,713
مدال‌ها
1
  • #78
صبوحی


برداشت آسمان را

چون کاسه ای کبود

و صبح سرخ را

لاجرعه سر کشید

آنگاه

خورشید در

تمام وجودش طلوع کرد
 

⒨⒪⒣⒜⒨⒨⒜⒟.⒮

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
94
پسندها
303
امتیازها
2,713
مدال‌ها
1
  • #79
گریه سیب


شب فرو می افتاد

به درون آمدم و پنجره ها رابستم

باد با شاخه در آویخته بود

من در این خانه تنها

تنها

غم عالم به دلم ریخته بود

ناگهان حس کردم

که کسی

آنجا بیرون در باغ

در پس پنجره ام می گرید

صبحگاهان شبنم

می چکید از گل سیب
 

⒨⒪⒣⒜⒨⒨⒜⒟.⒮

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
94
پسندها
303
امتیازها
2,713
مدال‌ها
1
  • #80
بانگ دریا


سینه باید گشاده چون دریا

تا کند نغمه ای چو دریا ساز

نفسی طاقت آزموده چو موج

که رود صد ره برآید باز

تن

طوفان کش شکیبنده

که نفرساید از نشیب و فراز

بانگ دریادلان چنین خیزد

کار هر سینه نیست این آواز
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا