شاعر‌پارسی اشعار هوشنگ چالنگی

  • نویسنده موضوع SAN.SNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 560
  • کاربران تگ شده هیچ

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
آیا آن جا که می‌ایستی
حکایت جانهایی‌ست
که در انتظار نوبت خویشند
تا گُر گیرند؟

آیا آن جا که می‌گذری
انبوهی‌ِ رودهاست
که گلوی مردگان را
می‌جویند و باز پس نمی‌دهند؟

کمانداران و آبزیان
غرق می‌شوند دست در آغوش
و بر هر ریگ که فرود می‌آیند

صدای مرا می‌شنوند
که نمی‌خواستم بمیرم
 
امضا : SAN.SNI
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] Alef_Gaf

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
اکنون
خاموش ترين زبان‌ها را در کار دارم
با پرنده ای در ترک خويش
که هجاها را به ياد نمی‌آورد
می‌رانم
می‌رانم

از بهار چيزی به منقار ندارم
از شرم منتظران به کجا بگريزم
هر شب
همه شب
در تمامی سردابه های جهان
زنی که نام مرا به تلاوت نشسته است

ای آبروی اندوه من
سقوط مرا اينک! از ابرها بيبن
- چونان باژگونه بلوطی
که بر چشم پرنده ای-
بر کدامين رود بار می راندم
هر روز
همه روز
با مردی که در کنار من
مه صبحگاهی را پارو می کرد
در آواز خروسان
هر صبح
همه صبح

به کدامين تفرج می رفتم
با لبخنده ای از مادر
که به همراه می بردم

اينک شيهه اسب است که شب چره را مرصع می‌کند
و ترکه چوپانان
که مرا به فرود آمدن علامتی می دهد
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
اگر بهاری هست؛ بگویيد
که اين دست؛ طفلی بازيگوش ست
شتاب دارد

بهار را می گسترانی و نمی‌دانی
که اين بی حوصله جز پريشان کردن نمی‌داند

چگونه از باد و باران می‌آمد
و بر گرمی اجاق جای می‌گشاد
دستی که ترکه های به ناحق خورده بود !
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
ماديانی در باران
و قوس قزح که رود را به دو نيم می‌کرد
اکنون چگونه روبر گردانم
که اين منشور؛ کورم می کند

هنگامی ست
که مادرم به کردار بيوه‌ای می‌خرامد
و طايفه ی ماديان بهار خورده را سياه می پوشد
اينک کيست که نام پدرم را آرام تلا وت می‌کند؟

ـ :ای پرسنده !
اگر عقوبتی هست،
شيون از من آغاز شد
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #5

برکه ای که شب از آن آغاز می شود
ماهی اندو هگین می گردد
و رشد شبانه ی علف
پوزه اسب را مرتعش می کند
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #6

گرگی اگر بماند
ـ با چشمهای برفی ـ
شب هيمه ای به چشمش خواهد کرد
آن آهويی که جوشان می رفت
مرد شکارچی می جست !

اين نيم سوز گريان
گريان
ـ هميشه گريان ـ
اين لحظه ها برای گريه خوبند!

در خواب‌های من بود
آن کودکی که گريان می رفت
با گونه های خيس

در جامه دان خواهر
تصوير مادر می‌جست
آيا دوباره کودک
در انتهای جنگل خوابيده ست؟

آيا
آن زلف؛ زلف کودک بود
که در ميان رود می رفت؟
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #7

مرا بیدار می‌کند

پلک‌هایم را میفشارد
زنبوری کور که در خونم به رنگ سبز تهدیدش می‌کنم

با من گوش می‌دهد
صدای باد را که در پیراهن "گور زا" می‌پیچد
در باران رهایم می‌کند تا یال‌هایم را ببویم
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
ربوده یا که چال

چه‌تفاوت
نیم‌چهر درد بر ارابه که بود و
مام پرسه‌گرد

و به نیم‌سال تا ببیندت
به مویه به سطح آمدی
در چشم بی‌قرار و مام پرسه‌گرد
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #9

همین نزدیکی‌هایی
که گریه ازیاد نرود

دست‌های تو
که گفته بودی ...
گریست
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,952
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • نویسنده موضوع
  • #10

اکنون آرامش مرگ است
و آتش هایی که به من می نگرند
آه که دیگر به پاسخ آن همه گذشته
باز یافته هایم را می بینم
 
امضا : SAN.SNI

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا