متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

عاشقانه‌ها عاشقانه‌های زهرا نامورسیکارودی

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #31
بروقع لحظه بودنی
باش وهوا،راسازکن
بپرس از مسیرها
وازقدوم آشنا
که من توام
وتومنی
وازشکستن حضور
دریچه های نوردور
که ازجنون به جان کشد​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #32
ازتوعبورمی کند
شوروشعور میکند
پای حضور میکند
تولحظه های بودنی وهست هستی منی
برای من تپیدنی
برای من رسیدنی
توصبح صادق منی
تمام عاشق منی
من واعتمادبودنت
خدایی ات خدایی ات​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #33
مردم یک ده تنگ
پشت کوه های بلند
زیر آوار تلاطم نیمه جان افتادند
به تنفس دوده ی تنهایی
شهر لبخند زنان؟
منظره هاشان قدوم بشکسته ی آن نفس بی نفَس است
مردم این کوچه های گم تودرتو
دست بر دیوار هجوم نمی اندازند
تن زخمی،پای مرداب کشان​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #34
دست در جیبِ ملول تصمیم
خوراکشان تردید است
نجاتشان جعبه ی طلسم تو خالی است
که به اکراه به دست من وتو هدیه کنند
ودر این گم ناباور ماندن
کیست پرواز کند
نظری سوی والاتراز این آیینه ی تکرار کند
می روم می آیم
دست ها خالی تر
آه هاپر بارند
شهرها می لرزند
مردمش مرده ی مرداب هوا بشکافند
وزآغاز واتمام هر روز پرسشی باید کرد​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #35
ای کوچه های دَد دار
ای شهرهای تبدار
ما از شفا رهیدیم
بیمار صد رحیلیم
با سوز دل بگفتند
معجون شورخواهیم
زیبا گل دوا را
درساغری چکانیم
بی حال سر کشیدیم​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #36
تا پا بگیرد احساس
آواره میگذشتم
از کوچه های بی تو
باسایه ها سخن نیست
وقتی که میدویدند،
چشمان هول تا تو
با پنجره بگویید
بدرود با نگاهت
با حنجره بگویید
آغاز را سلامت​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #37
در عُجب در تو راهی
گیج هوای تبدار
حیران صد ملولم
بشمار وسَر نگه دار
با دل گذشته ام دراین راه های بی تو
درمعبدی تلاطم
در معبری هیاهو
در سایه ای چه دلخوش
در رامشی چه لجباز​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #38
با تو نگاه کردم
تاهر کران که با توست
شوری به دل نشانی
تا در دلم نهانی
تا چند آیه خواهی
هش دار هوش باشی
در کف نهاده ام من
حجم حضور با تو
با حالتت چه نازم
با جذبه ات چه گویم
مغناطیس دستت هر دم​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #39
اعجازها فشاند
در خاک میگذاری
آنچه رهیدنی بود
ما را کجا کشاند
این برق های سِردار
آرام میگذشتم
از کوچه های باتو
با هر قدم بگویید
ما را که دیده باشی
گوشم کشیده باشی
شاید شنیده باشی
سررا سلامت آری
راحت به راهت آری​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #40
تنها دوباره می روم
چه بارها به دوش تکه پاره ام
به جاده ها سری زدم شبیه شب به شب شده
برف زده تمام راه
یخ زده اند حواس ها
گوشه به گوشه ی دلم خاطره های گیج وگنگ
به ردپای بی حضور
چه بی عبور بی شعور
همیشه گم در این فضا​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا