متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

عاشقانه‌ها عاشقانه‌های زهرا عاشوری

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #101
هم ترانه،هم صدایم خواب رفت
هم هجوم و شور شعرم خواب رفت

من ندانم چه شد این لحظه چنین آرامم
این چنین تنها و بی تاب حضور یارم

در صدایم لرزش است اما خجالت مرده است
این چنین لرزه برای غربت و تنهایی است

چشمها بارانی و قلبم غم آلود و کبود
یادها تاریک و فکرم پر شده از ساز سوت

این چنین آرامش از یاد تو آمد بهر من
این چنین تنهایی ازخویش آمده ست دربهرمن.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #102
من از همه دل بریده ام
تا برای تو کارها کنم
تو معنای صداقتی
تا برای تو نجوا کنم

من از همه دل بریده ام
تا برای تو زندگی کنم
تو معنای لطافتی
تا برای تو عاشقی کنم

من از همه دل بریده ام
تا برای تو معنا شوم
تو معنای حقیقتی
تا برای تو آشکار شوم

من از همه دل بریده ام
تا برای تو پرواز کنم
تو معنای پریدنی
تا برای تو عشق فاش کنم .​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #103
به کدامین قبله ها فریاد عشق را سر دهم
که جوانی قبله ی سوی خدا من سر نهم
به کدامین عشقهاپروانه را همدم کنم
که ز اشک او من در کفن افتاده ام
به زمینو آسمان هردوی عالم دل دهم
که منه کفن به تن تشنه ی دیدار توام
من زبیداریه تنهاییه غم در آتشم
که زاین عالمو از هر خطری در صحتم
اشک ریزو تو مرا زنده ی عالمت بکن
وز آن قطره ی ناچیز مرا تو پر بکن
به دیدار تو من تشنه به آتش زده ام
پس مرا هر چه که خواهی ای خدا همان بکن.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #104
آسمون صدای رعدش با غمه من همنشینه
میدونم تنهام میزاره امالحظه ای میمونه
غمه من ناگفتنیه اما رعد تمومی داره
صدای ناله ی شبها منو یاد تو میاره
غمه رفتن ساز موندن همه با هم یه ترانست
واسه رفتنه یه عاشق همشون عین بهانست
ناله های آسمونو نمیشه تو حرف صدا کرد
برای گفتنه تکرار نباید قلبو جدا کرد
وقتی که کوچولو بودیم غمارو باور نداشتیم
همیشه توی صدامون سازه خنده ها میزاشتیم
صداها زیاده اما کسی حرفامو نفهمید
حتی لحظه ای نگفتن که غریبه رفتو غمگین
توی ناله های پرشور آسمون صداشو نشنید
صدای غمه غریبو توی حرفامون نفهمید
فرصته بودنه با هم واسه ما تجربه ها بود
امامانساخته بودیم اونچه که قسمته مابود
همه چی دسته مادوتاست اماقلبامون جداهه
دسته من تا آسمونا واسه تو غرقه دعاهه​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #105
واسه اون تنهایی سخت بود که دلش نخواست بمونه
اما رفتو ناامید کرد دلمو با هر بهونه
کاش میدونست قلبه اون یه دم میکوبه
اما افسوس که نفهمید واسه ی چشاش میخونه
حالا دیگه غما دورن هردوتا از هم جداییم
حالا فکر لحظه های قدیمو بازم میاریم
ترانه های قلبه اون دوومه قلبه زهراست
اونیکه از غم میخونه امید بخشه به فرداست
به امید دیدنت چه گلا وای چه گلا پرپر شد
واسه انتظاره قلبم دله من بی همسفر شد
واسه موندنه دوتاقلب مرغه عشق ترانه هاخوند
امابی پرواگذشتیم نشنیدیم که اون چه ها خوند
هرچی که ماگفته بودیم مثله قصه ها شده فاش
حالا مونده از گذشته خاطراته سرد و خشخاش
پرستو پر زدو رفت از کنار بیشه ی عشق
نشد همدم مرا بر ریشه ی عشق
کزین اشعار اگر تو باز شنیدی
کنی با زندگی بازی چنینی
مکن باور مکن باور قصه ی...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #106
زندگی معنای حرفهای غریبه منو توست
آسمان غرق سکوت مهربانی یار توست
جانه من افسوسه دیدار تو را میطلبد
جانه من یاریه دیدار تو را میطلبد
غریبه غمه غربت را کمی فرصت نهاد
جز زمینو آسمان رالحظه ای بی کس نهاد
ای بلندای سکوت فریاده تمامه لحظه ها
جان دهم در راهه تو تامن شوم بی انتها
قصه ی ساز غریبی میشود هر دم فراموش
تومگرخودرابباختی که شدی شعله ی خاموش
همچو آتش در برآب بزن شعله فروزان
همچو موجو همچو طوفان بزن فریاد خوبان.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #107
ساقی ای تشنه لب مهرو وفا
ای امید بخشو صدای آشنا

ای هوای عاشقی ای سایبان
ای نفسهای وجودم ای امان

ای تو ساقی، که زتو، معنا شدم
در زمینو آسمان رسوا شدم

نه توانه ماندنم است نه توانه رفتنم
نه امید بودنم است نه امید خواندنم

تو بیا ساقی، بساط عشق را بر هم زنیم
تو بیا ساقی، زکامت عشق را معنا دهیم.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #108
شهر تهران پایتخت مرد و مردان
شهر تهران پایتخت تم ایران
شهر تهران چون شکوهی وام دار است
جلوه ی زیبایی و مردان پاک است
شهر تهران یادگار از خون دارد
از ستم، بیداد و غم بویی ندارد
شهر تهران در درونش جام دارد
جام مردان خدایی، رهبری فرزانه دارد​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #109
عشق را در کتابها باید نوشت
در بیشه های دور در صحرا باید نوشت

عشق را باید که رسوایش شوی
در بیابانهای دل سویش روی

عشق را باید که سلطانی کنی
در هوایت موجو دریایی کنی

عشق را باید به فالش وا کنی
در صداهای دلت پیدا کنی

عشق را افسانه ها باور کنند
تا که دیوار دلت رسوا کنند.​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

ASaLi_Nh8ay

کاربر خبره
سطح
7
 
ارسالی‌ها
6,189
پسندها
17,401
امتیازها
78,373
مدال‌ها
7
سن
21
  • نویسنده موضوع
  • #110
عشق یعنی حادثه در کنج دیوار دلم
عشق یعنی وسوسه از سوی کوی همسرم
عشق یعنی واژه ی دریا شدن
عشق یعنی قطره ای رسوا شدن
عشق یعنی غربت و دلتنگی
عشق یعنی فرصت هر سختی
عشق یعنی عمق خاطر وجود
عشق یعنی سوت بلبل کبود
عشق یعنی طاقتو یکی شدن
عشق یعنی صبرو زیباتر شدن​
 
امضا : ASaLi_Nh8ay

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا