عاشقانه‌ها عاشقانه‌های زهرا عاشوری

[ASaLi_Nh8ay]

اگر تودریامیشدی من دریادارت می شدم
اگرتو رویامیشدی من خواب نازت میشدم

اگرتو تنها میشدی من پریه تو می شدم
اگر تو ساحل میشدی من صدفه تو می شدم

اگر تو غربت میشدی من عاشقه تو میشدم
اگر تو شکوه میشدی من سوگله تو میشدم

اگر قراری میشدی من بیقرارت میشدم
اگر نسیمی میشدی من سوزو سازت میشدم

اگر شکسته میشدی من کوهه تکیه میشدم
اگر گناه میشدی من خاک کینه میشدم.​

 

[ASaLi_Nh8ay]

بلبله خوش سخن از باد بهار میخواند
از صدای خوش خود بر دل گل میخواند
بلبله ساز به دست نقاره خوان می آید
با صدای ساز خود با هر فقان می آید
بلبله عاشق به سوی سازه دل می آید
کوچه ی عاشق هوای یارها می آید
بلبلان هر سو به جایی می روند
با حکایت های خوش جا می روند
بلبلان با یار خود سویی روند
از به جایی تا کجاها می روند
بلبلان از جان خود شادی به شیدا می دهند
از پسه ندای خود شادی به دل ها می دهند.​

 

[ASaLi_Nh8ay]

به دلم نگو که هرگز منو تنها میزاری
به شکایتی که دارم نگو چاره میزاری
به چشام نگو که هرگز واسه تو کم میزارن
به شکایتی که دارم نگو تنهام میزارن
به دلت نگوکه هرگزبا دله من همنشین نیست
به شکایتی که دارم نگو قلبت بهترین نیست
به نگات نگو که هرگز روی دیگری حروم شه
به شکایتی که دارم نگو که نگات تلف شه
به صدات نگو که هرگز ساز بیداریم نباشه
به شکایتی که دارم نگو حنجرت فنا شه
به دستات نگو که هرگز باسرم غریبه باشه
به شکایتی که دارم نگو دستات بی وفا شه
به دلت بگو که عشقی واسه ی من تو وجودم
به شکایتی که دارم نگو با دلت غریبم
به نفسهات بگو قلبم با نفسهات پایداره
به شکایتی که دارم نگو عشق بازی گناهه
به وجودت من اسیرم با تو من خاطره دارم
به امیدت زنده هستم چرا من فاصله دارم؟​

 

[ASaLi_Nh8ay]

بی تو چگونه سر کنم با که دگر سحر کنم
بی تو چگونه خنده را کنج لبم رها کنم
بی تو چگونه پای دل پنجره ای را وا کنم
بی تو چگونه ناله را از صورتم سوا کنم
بی تو چگونه بی دلیل گریه ی غم را سرکنم
بی تو چگونه لحظه را بی نام تو، آغاز کنم .​

 

[ASaLi_Nh8ay]

بی تو تک آواز عاشق
بی تو تنها راز عاشق
بی تو سوداگر عاشق
بی تو خلوتگاهه عاشق
بی تو تنهای ترانه
بی تو خاموش وبهانه
بی تو آشنای فسانه
بی تو دنیای بهانه
بی تو من تنهاترین شد
بی تو دل رویای خون شد
بی تو جان ازخون کفن شد
بی تو هر لحظه فنا شد
بی تو مرواریدشکست
بی تو سوداگر نشست
بی تو قلبه من شکست
بی تو سوزبردل نشست
بی تو دریا تاب نداشت
بی تو دنیا ساز نداشت
بی تو خلوتگاهه عاشق هم کسوبی کس نداشت
بی تو سوداگر عاشق شادیه رویا نداشت
بی تو تمامه آسمان گریست
بی تو زمین وهم فلک گریست
بی تو خجالت آب دریا شد
بی تو صدادرگلو خواب شد.​

 

[ASaLi_Nh8ay]

تنهاییم را هیچکس نفهمیده است
تنهایی این نیست که اطرافم خلوت است

من تصورم این است همه چیز عادت است
انسان عبارت است ازموجودی که عاشق است​

 

[ASaLi_Nh8ay]

در انتهای بی کسی همیشه یاورم تو باش
در کنج هرکوهو قفس همیشه خنده ام توباش
در سورو ساز عاشقی همیشه عاشقم تو باش
در خانه ی تنهاییم همیشه لایقم تو باش
در سایه ی دردوستم همیشه تسکینم تو باش
در بهترین روزو زمان همیشه همراهم تو باش
در خلوته غریبه شب همیشه آشنایم تو باش
در کوچه ی تاریکه من همیشه روشنم توباش
در جانه من بیقراری همیشه تو قرارم باش
در فکر من بی کلامی همیشه تو کلامم باش
در نفسها صدایی نیست همیشه توصدایم باش
دردله من امیدی نیست همیشه توامیدم باش.​

 

[ASaLi_Nh8ay]

فانوس دل را دیگر از صبر ، هیچ قراری نیست بیا
رنگین کمان عاشقی در محو افتاب است بیا
نورو نوای امدن در دل به پا است تو بیا
خنده بر لب یخ شده در دل پناهم، تو بیا
سورو سات خواندن است ، محرم به دل ، در انتظار است تو بیا
دف نقاره به دست در کنج خانه خواب است تو بیا
خلوتو غوغابرایت چیده اند برنامه ای تو بیا
نازنین، صحرا رویان گشته است تو بیا
در چمن دلشوره است قدم به دنیا بگذار تو بیا
اسمان محمل به هم بافته ای رویا به کامم تو بیا
در زمین جایی نمانده در پناه ، ای بهترین تو بیا
کوچه ها فریاد توتو میزنند ، قشنگترین تو بیا​

 

[ASaLi_Nh8ay]

تو همه رویای جاوید خیالاته منی
تو همه قشنگیه واژه ی تنهای منی
تو همه زیباییه لحظه ی آهنگه منی
تو همه تکلمه هر لحظه ی سازه منی
تو همه رویای بودن در کناره جنگلی
تو همه زیباییه دریا میانه ساحلی
تو همه فطرت وزیباییه اشعار منی
تو همه شولای عریان وپناهه ماندنی
تو همه جلوه به خاطر ماندنی
تو همه سکوتوفریاده دلیره خواندنی​

 

[ASaLi_Nh8ay]

هم ترانه ، هم صدایم خواب رفت
هم هجومو شور شعرم خواب رفت
من ندانم، چه شد این لحظه چنین آرامم
این چنین تنها و بی تاب و اسیر یارم
در صدایم لرزش است اما خجالت مرده است
این چنین لرزه برای غربت و تنهایی است
چشمها بارانیو قلبم غم آلودو کبود
یادها تاریکو فکرم، پرشده از ساز سوت
این چنین آرامش از یاد تو آمد بهر من
این چنین تنهایی ازمن آمده ست در بهرمن .​