متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان مالامال درد | سهیلا زاهدی نویسنده انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع *Soheyla*
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 107
  • بازدیدها 4,674
  • کاربران تگ شده هیچ

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #91
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
طوری که بچه‌م میراث و دق میده، آریا رو دق میداد تا الان سه بار براش تشیع جنازه گرفته بود:sugarwarez-001:
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #92
چون ما از تگرگ مشهد جون سالم به در بردیم پارت داریم امشب تا از تگرگ‌های فحش دار احتمالی شما عزیزان بخاطر اپ نشدن پارت در امان باشیم :upside-down-face:
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #93
با دقت به چشمان سبزم که می‌دانستم بخاطر فشارهای امروز در هاله‌ی سرخی فرو رفته است نگاه می‌کند، انگار می‌خواست تاثیر حرفش را در وجودم ببیند. اما من بی‌حرف نگاهش می‌کردم و هزار تا سوال برایم به وجود آمده بود. چرا باید بخواهد به من کمک کند؟!
کنار پاییم روی زمین زانو می‌زند، حالا من داشتم از بالا نگاهش می‌کردم، ریتم قلبم به خاطر حرفش یک لحظه روی دور تند می‌رفت و لحظه‌ی دیگر روی دور کند، می‌دانستم حالت روحی پایداری ندارم و نیاز به مراقبت دارم، اما اینکه یک غریبه که از قضا مرا خوب می‌شناخت چرا باید به من کمک می‌کرد؟
- می‌دونم گیجت کردم، یا شاید بخوای بگی که زندگی تو چه دخلی به من داره! اما مهمی برام، بذار برات سر فرصت همه چیز رو بگم، امروز خیلی خسته شدی، بدن نحیف و روح خسته‌ی تو طاقت تحمل این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #94
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #95
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #96
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #97
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #98
یگانه که می‌بیند نمی‌تواند از زیر زبانم حرف بکشد، زیر لب فحشی نثارم می‌کند و برای اینکه حال و هوایمان عوض شود، آهنگ شادی پخش می‌کند و خودش نیز همراهش همخوانی می‌کند. انصافاً صدای خوبی هم داشت. چیزی که در آن من هیچ استعدادی نداشتم.
تا رسیدن به محل مورد نظرش دیگر حرفی بین‌مان رد و بدل نشد. او حواسش به جاده بود و من تمام حواسم بین اتفاقات اخیر... نمی‌توانستم با یقین و اطمینان بگویم که میراث آدم بدی است، یا نه نمی‌توانستم بگویم مرد خوبی است. تنها چیزی که می‌دانستم این بود که او مرا می‌شناخت، من نیز او را به یاد می‌آوردم. اما اینکه حالا در این برهه از زندگیم حضور داشت نمی‌دانستم باید خوشحال باشم یا ناراحت؟
- رسیدیم!
نگاه سرگردانم، متمرکز شد روی محیط اطرافم. با دیدن جایی که آمده بودیم، آه از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #99
اینکه اینقدر نحیف و لاغر بودم هم بد نبود اگر یک رفیق توپر و قوی مثل یگانه داشته باشی دیگر نیازی نیست زحمت راه رفتن را به پاهایت بدهی، با لبخندی عمیق می‌گذارم مرا با خودش حمل کند. اگر به من بود حوصله‌ی راه رفتن هم نداشتم.
بالاخره خسته می‌شود و رهایم می‌کند. چشم غره‌ای نثار لبخند محو نشسته روی لبم می‌کند. نگاهی به اطرافم می‌اندازم، پاتوق یگانه و دوستان هنرمندش قطعاً جایی مثل همین جا بود، پوشیده از درخت با آلاچیق‌های چوبی که از بوی دود و کباب اشباع شده است. اما نه بوی یک کباب خوشمزه بلکه بوی کباب سوخته می‌آمد.
اما یک چیز اینجا زیادی عجیب و غریب به نظر می‌رسید. ابروهایم ناخودآگاه درهم تنیده می‌شوند و چشمان ریزتر از حد معمول می‌شود. اینجا ساکت بود، پرنده هم پر نمی‌زد!
تپش‌های منظم قلبم از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #100
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا