- نویسنده موضوع
- #21
***
خدایا برای من کاری کن!
من در این غصه صد سال است که بیمن گم شدهام.
نه من را دارم، نه او را!
انگار چندی است که جهانم خالیست.
خودم که ریالی ارزش نداشتم؛
مگر او!
مگر دستانش چند نفر بودند که اینگونه حکم ابد به دلم خورد و من در این جهان انزوای من، تنها به دنبال تکرارم؟!
ملکهی جهنمی شدم که تو برایم ساختی!
انگار که امتداد جادهی غم را به پای ما نوشتند؛
تا آخر باید بدویم و به ته نرسد این اندوهها!
خدایا برای من کاری کن!
من در این غصه صد سال است که بیمن گم شدهام.
نه من را دارم، نه او را!
انگار چندی است که جهانم خالیست.
خودم که ریالی ارزش نداشتم؛
مگر او!
مگر دستانش چند نفر بودند که اینگونه حکم ابد به دلم خورد و من در این جهان انزوای من، تنها به دنبال تکرارم؟!
ملکهی جهنمی شدم که تو برایم ساختی!
انگار که امتداد جادهی غم را به پای ما نوشتند؛
تا آخر باید بدویم و به ته نرسد این اندوهها!
آخرین ویرایش توسط مدیر