روی سایت دلنوشته‌ی کاش نمی‌ماندی | I'M_MAHI کاربر انجمن یک رمان

[Mahsa_rad]

***
اندکی شادی در این ویران خانه... .
حرام است و حرام است!
غمِ لب ریز شده از قلبِ بزرگم... .
تباه است و تباه است!​

 

[Mahsa_rad]

***
هر زمان بودنت را طلب کردم...
رهایم کردی!
و هر زمان پشتیبانیت را طلب کردم...
فرار کردی!
ای کاش نمی‌ماندی...!​

 

[Mahsa_rad]

***
کاش نمانده بود!
ماندنش بود که مرا در قفس انداخته و
اندکی دور! چال شده‌ام... .
کسی نیست نجاتم بدهد؟!​

 

[Mahsa_rad]

***
حال و احوالم اندکی ناجور، خراب است!
اگر خوب بشوی... اگر مهربان بشوی...
شهر را به پایت می‌ریزم؛ تو فقط خوب باش!​

 

[Mahsa_rad]

***
درونِ گودالی تیره و تار، افتاده‌ام... .
من نمی‌گویم که مرا از قفس بیرون ببرند... .
قفسم را ببرند به آغوشی که دلم شاد کنند!
به همین سادگی آرام، آرامم کنند!​

 

[Mahsa_rad]

***
چشمه‌ی جوشان چشمم، خروشان شده است.
عزیز کرده؟ مرا دوست نداری؟
مگر از خونت نیستم؟ پس چرا... .​

 

[Mahsa_rad]

***
دلت که گرفت، دنبال منبع نباش!
حتماً دلیلی وجود دارد... .
مثل من که گاه‌ و ‌بی‌گاه به یاده حرف‌هایش می‌افتم.​

 

[Mahsa_rad]

***
مثلاً روزی بیاید، بی‌گدار در آغوشم بکشد... .
برایم حرف بزند، عزیزم کند، نوازشم کند!
آه، توهم زیبای من...! ​

 

[Mahsa_rad]

***
فقط یک‌لحظه عاشقش باش... .
نجواهای عاشقانه دوست دارد، غیرتت را دوست دارد!
من اشکال ندارد! اگر حتی آرام بمیرم.​

 

[Mahsa_rad]

***
گوشه به گوشه‌ی قلبم، محبوس شدن در مهربانیت را می‌طلبد!
یقین دارم که آن روز، نزدیک نیست!
چرا که من، سال‌هاست ناامید شده‌ام...​