- ارسالیها
- 368
- پسندها
- 5,412
- امتیازها
- 21,773
- مدالها
- 13
- نویسنده موضوع
- #271
محمد به یک دو راهی نزدیک شد و با تمام سرعت به سمت جدول مابین دو راهی حرکت کرد. جاوید ترسیده گفت:
- تو رو جون هر کی که دوست داری این کارو نکن!
محمد توام با خشم گفت:
- لال شو جاوید.
شایان به داخل آمد و در حین تعویض خشابش درحالیکه مأموران به سمتش شلیک میکردند، خودش را بیرون کشاند و به سمتشان شلیک کرد؛ و خیلی شانش با او یار بود که گلولهها به او اصابت نمیکردند و سوراخسوراخش نمیکردند.
سرهنگ با صدای بلندی خطاب به جلالی گفت:
- برو سمت چپ، چپ!
محمد به چپ پیچید و سرهنگ به دنبالش روانه شد. ماشینی که امیر در آن حضور داشت و در تعقیب محمد بود و پشت سرهنگ حرکت میکرد، به شدت به جدول برخورد کرد. محمد از آینه جلو، به ماشینی که کاپوتش مچاله شده بود، نیم نگاهی کرد و سپس به جلو خیره شد. کاپوت جمع شده...
- تو رو جون هر کی که دوست داری این کارو نکن!
محمد توام با خشم گفت:
- لال شو جاوید.
شایان به داخل آمد و در حین تعویض خشابش درحالیکه مأموران به سمتش شلیک میکردند، خودش را بیرون کشاند و به سمتشان شلیک کرد؛ و خیلی شانش با او یار بود که گلولهها به او اصابت نمیکردند و سوراخسوراخش نمیکردند.
سرهنگ با صدای بلندی خطاب به جلالی گفت:
- برو سمت چپ، چپ!
محمد به چپ پیچید و سرهنگ به دنبالش روانه شد. ماشینی که امیر در آن حضور داشت و در تعقیب محمد بود و پشت سرهنگ حرکت میکرد، به شدت به جدول برخورد کرد. محمد از آینه جلو، به ماشینی که کاپوتش مچاله شده بود، نیم نگاهی کرد و سپس به جلو خیره شد. کاپوت جمع شده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر