- تاریخ ثبتنام
- 9/6/20
- ارسالیها
- 392
- پسندها
- 5,491
- امتیازها
- 21,773
- مدالها
- 13
سطح
12
- نویسنده موضوع
- #121
شایان خشمگین از جا برخاست و گفت:
- قرار ما این نبود!
شهرزاد: مجبور بودیم، چون اعتمادی به شماها نیست. اگه هر حرکت اضافه و خلاف چیزی که ما باهم طی کردیم از شما سر بزنه، اون قسمت اضافی از بدن شما جدا میشه!
و انگشت اشارهاش را بر گردنش گذاشت و تکان داد.
- بدون اینکه کسی بفهمه چه سرنوشت بدی براتون اتفاق افتاده.
شایان توام با خشم بر کاناپه نشست. الآن علت بی هوش شدنشان را متوجه شده بودند. فکر نمیکردند بخواهند اینچنین کنند. راه فرار را برایشان بسته بودند؛ البته فقط تا وقتی که حقیقت را نفهمند نسبت به این موضوع کمی ترس داشتند.
شهرزاد با اشاره به دو ساعت روی میز گفت:
- یه موقعیت یاب روی ساعت مچی شما گذاشته شده. موقعیت شما مدام چک میشه؛ اینکه کجا میرید. ساعت رو به هیچ عنوان از دستتون خارج نکنید...
- قرار ما این نبود!
شهرزاد: مجبور بودیم، چون اعتمادی به شماها نیست. اگه هر حرکت اضافه و خلاف چیزی که ما باهم طی کردیم از شما سر بزنه، اون قسمت اضافی از بدن شما جدا میشه!
و انگشت اشارهاش را بر گردنش گذاشت و تکان داد.
- بدون اینکه کسی بفهمه چه سرنوشت بدی براتون اتفاق افتاده.
شایان توام با خشم بر کاناپه نشست. الآن علت بی هوش شدنشان را متوجه شده بودند. فکر نمیکردند بخواهند اینچنین کنند. راه فرار را برایشان بسته بودند؛ البته فقط تا وقتی که حقیقت را نفهمند نسبت به این موضوع کمی ترس داشتند.
شهرزاد با اشاره به دو ساعت روی میز گفت:
- یه موقعیت یاب روی ساعت مچی شما گذاشته شده. موقعیت شما مدام چک میشه؛ اینکه کجا میرید. ساعت رو به هیچ عنوان از دستتون خارج نکنید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش