مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

Nilofar__18

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
18/9/22
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,161
سلام من دنبال ی رمانی ام ک اسمشو یادم نیس

ی دختری بود ک رئیس باند مافیاس

بعد اول رمان دختر سر ی مردی میکنه تو روغن داغ شدع
 

♡ŠŤÂ♡

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
28/8/22
ارسالی‌ها
16
پسندها
42
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #1,162
سلام من دنبال ی رمانی ام ک اسمشو یادم نیس

ی دختری بود ک رئیس باند مافیاس

بعد اول رمان دختر سر ی مردی میکنه تو روغن داغ شدع
رمان منم ننگاه کنید شاید اسمشو دونستید
رمان ملکه یخی
 

alone man

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/9/22
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,163
دنبال یه رمانی ام اسمش شخصیت هاش رو یادم نمیاد ولی یادمه توی یه ساختمون زندگی میکردن و این دختره با چند تا از دوستاش و داداشش ‌‌‌‌دوستای داداشش با هم میرن دبیرستان دختره عاشق دوست داداش میشه پسره هم همینطور و نامزد میکنن اما دختره نظرش عوض میشه و میره با داداش یکی از دوستاش که شخصیت منفی داستانه ازدواج میکنه پسره هم میره خارج و فک کنم فصل دوم رو هم داشت ولی یادم نیست
 

Baranam

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
17/9/22
ارسالی‌ها
3
پسندها
3
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,164
سلام یه رمانی بود دختره باباش معتاد بود و مامانش کار میکرد پول موادش میداد پسره هم یه زن داشته لاغر استخونی که کلا پیش هم نبودن به دلایلی که یادم نیست باهم ازدواج کردن و علاقه ای به هم نداشتن میخواستن طلاق بگیرن زنش هم آدم خوبی نبوده اخلاقش رفتارش خوب نبوده
نمیدونم چی شد دختره با پسره باهم اشنا شدن(فکر کنم دختره دانشجو بوده و پسره استادش بود بازم نمیدونم)ولی یادمه مادربزرگ پسره حافظش زیاد خوب نبود این دو تا رو یه جا میبینه یادم نیست چه جوری اما میگه تو عروس منی و همین الان باید بیای بریم خونه پدره پسره . پسره هم به دختره میگه مادربزرگم فراموشی داره یه مدت نقشه نامزدمو بازی کن مادربزرگه هم بعد به دختره میگه من میدونم تو زنش نیستی ولی چون از اون دختره لاغر و استخونی خوشمون نمیومد گفتم تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

aydayda

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
23/9/22
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,165
سلام دنبال یه رمان میگردم که دخترع خواهرش با شوهرش بهش نامردی میکنن که اسم شوهرش هم نیما بود فکر کنم وبعد برای مرگ پدرش میاد و خواهرش هم یه بچه دارع اون موقع کم کم با نمی دونم پسر خاله یا پسر عمه ش وارد رابطه میشه که این فامیلشون هم عاشق خواهر دخترع بود قبلا
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Roshi75

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
24/9/22
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,166
سلام...من چند سال پیش یه رمان خوندم با موضوع هم خونه ای...اگر اشتباه نکنم اسم پسر علی بود و یه تیکه داستان که یادمه این بود که پسر اتفاقی با دستش که حلقه داشت زده بود تو چونه دختر و کبود شده بود و تو سفر دوستا و فامیلای دختر سر به سرش میذاشتن...
 

ماهی قرمز؛

شاعر انجمن + مدیر آزمایشی شعرکده
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی شعر کده
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
6,634
پسندها
32,086
امتیازها
84,373
مدال‌ها
33
سطح
34
 
  • مدیر
  • #1,167
سلام. ی رمان بود ک شوهر دختره، خواهر دوتا از پسرای داستانو مورد تعرض قرار بود و فرار کرده بود. بعد یکی از داداشای داستان ب دختره گیر داده بود و میپاییدش که شوهرشو پیدا کنه. ولی اینا رابطه‌ی خوبی با هم نداشتن. آخرش فکر میکنم دختره از شوهرش جدا میشه و همسر همین پسره میشه.
اگ کسی اسم رمانو میدونه لطفا بگه.
 
امضا : ماهی قرمز؛

Atenava

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
24/9/22
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,168
سلام رمان اینطوری بود ک دختره تو خواب چهره یه پسر و میبینه از خواب ک بیدار میشه نقاشی پسره رو میکشه بعد مامانش ک اون نقاشی و میبینه از حال میره بعد دختره و مامانش میرن کیش دختره لب ساحل داره قدم میزنه یهو همون پسره ک خوابش و دیده و نقاشیش و کشیده رو میبینه رو به روش اسمش یادم نیست کسی میدونه ؟؟؟
 
آخرین ویرایش

Narges Movahedi

منتقد انجمن
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
25/1/19
ارسالی‌ها
279
پسندها
5,877
امتیازها
21,133
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • #1,169
سلام...من چند سال پیش یه رمان خوندم با موضوع هم خونه ای...اگر اشتباه نکنم اسم پسر علی بود و یه تیکه داستان که یادمه این بود که پسر اتفاقی با دستش که حلقه داشت زده بود تو چونه دختر و کبود شده بود و تو سفر دوستا و فامیلای دختر سر به سرش میذاشتن...
سلام.
زمستان داغ
 
امضا : Narges Movahedi

Narges Movahedi

منتقد انجمن
منتقد انجمن
تاریخ ثبت‌نام
25/1/19
ارسالی‌ها
279
پسندها
5,877
امتیازها
21,133
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • #1,170
سلام رمان اینطوری بود ک دختره تو خواب چهره یه پسر و میبینه از خواب ک بیدار میشه نقاشی پسره رو میکشه بعد مامانش ک اون نقاشی و میبینه از حال میره بعد دختره و مامانش میرن کیش دختره لب ساحل داره قدم میزنه یهو همون پسره ک خوابش و دیده و نقاشیش و کشیده رو میبینه رو به روش اسمش یادم نیست کسی میدونه ؟؟؟
سلام. تقاص از هما‌ پوراصفهانی
 
امضا : Narges Movahedi

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
عقب
بالا