متنی از رمانه، کسی اسم این رمان رو میدونه؟
عروسی بدون داماد که نمیشه ؟
با بغض لباس عروس رو توی دستام مشتکردم و یک بار دیگه صداش اکو شد " حاجی من دخترتو نمیخوام ". از جام بلند شدم و گفتم: - من خستم ، میرم استراحت کنم .
با دومین قدمم پدر امیرگفت : صبرکن دخترم ، پسر احمقم قدر تو رو نمیدونه ولی میخوام تو رو برای پسرم اولمکه خارج از کشور هست انتخاب کنم خطبه رو اینترنتی برگزار میکنیم.
شوکه.نگاهش.کردمو.گفتم.نه.....نه.من..نمیخوام
همون لحظه اسپیکر که صدای مردونه ای بلند شد و گفت : پدر زودتر خطبه رو اجرا کنید چون میخوام زودتر...
عروسی بدون داماد که نمیشه ؟
با بغض لباس عروس رو توی دستام مشتکردم و یک بار دیگه صداش اکو شد " حاجی من دخترتو نمیخوام ". از جام بلند شدم و گفتم: - من خستم ، میرم استراحت کنم .
با دومین قدمم پدر امیرگفت : صبرکن دخترم ، پسر احمقم قدر تو رو نمیدونه ولی میخوام تو رو برای پسرم اولمکه خارج از کشور هست انتخاب کنم خطبه رو اینترنتی برگزار میکنیم.
شوکه.نگاهش.کردمو.گفتم.نه.....نه.من..نمیخوام
همون لحظه اسپیکر که صدای مردونه ای بلند شد و گفت : پدر زودتر خطبه رو اجرا کنید چون میخوام زودتر...
آخرین ویرایش توسط مدیر