سلام دوستان ی رمان خواندم که دختره با پدر و نامادریش قهر بود و از اصفهان رفته بود تهران زندگی کنه و تو ی بوتیک کار میکرد فک کنم طی ی اتفاقی میره خونه ی مردی کار میکنه که ی دختر یازده ساله داره اما خود پسره ۲۸سالشه دختره ی داداشم داشت که گردنبند مادرش رو از خواهرش میگیره و میده به زنش