متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

پارمیدا نوری ۸۷

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,541
سلام دوستان دنبال رمانی میگردم ک اسمش راجب گروگان و گروگان گیری بود با همین موضوع
ی پسر ک بخاطر کینه با کمک دوستش دختر عموشو احتمالن گروگان میگیرع و میبرتش توی ی کلبه ی چوبی وسط جنگل تو تایمی ک دخترع رو کروگان گرفته بود دخترع تو اون کلبع هرجوری دلش میخواد رفتار میکنه انگار ن انگار ک گروگانع و در عاخر عاشق هم میشن پسره مجبوره دختره رو ازاد کنه
و ته داستان دختره بخاطر حسش باعث میشه روابط خانوادکیشون درست بشع و باهم ازدواج میکنن
اگر اسمشو میدونید لطف کنید بگیدهر رمانی با ژانر گروگان گیری خلاصشو خوندم اونی نبود ک میخواستم
اسم پسره هم فک کنم ارشام بود و اول رمان راجب رنگ چشمای پسره شروع میشد ک ب سیاهی شب بود
کلبه عشق
 

minaee9

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
9
پسندها
15
امتیازها
33
  • #1,542
سلام دوستان دنبال رمانایی میگردم ک دختره عاشق پسرس ولی اون پسر عاشق یکی دیگس یا ازدواج میکنه کسی سراغ دارع؟؟؟
 
امضا : minaee9

آل۱۱

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
652
پسندها
8,028
امتیازها
24,973
مدال‌ها
16
سن
20
  • #1,543
سلام یه رمان بود اسم شخصیت اصلیش کیانا بود بعد موضوعش این بود که یهو کل مردم شهر از حرکت می ایستن به جز خودش و چند نفر دیگه
 

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,462
پسندها
40,465
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • مدیر
  • #1,544
سلام دوستان دنبال رمانایی میگردم ک دختره عاشق پسرس ولی اون پسر عاشق یکی دیگس یا ازدواج میکنه کسی سراغ دارع؟؟؟
زمستان داغ
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,462
پسندها
40,465
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • مدیر
  • #1,545
سلام دوستان یه رمان خونده بودم که ژانر طنز داشت متاسفانه بخش خیلی کوچکی ازش یادمه که دختره (تو کشور خارج) نامزدش اونو برای صبحونه صدا می‌کنه و اونم میره سر میز برای غذا ولی انقدری خوابش می‌اومده که سرش میره تو کاسه سوپی که جلوش بوده، اگر اشتباه نکنم اسم دختره بهار بود.
اگه گفتی من کیم
 
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,462
پسندها
40,465
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • مدیر
  • #1,546
دوستان اگر رمانی با ژانر طنز می‌شناسین ممنون میشم معرفی کنید. آبکی نباشه لطفا:/
 
امضا : Kalŏn

Zmns

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #1,547
سلام من یه رمان میخوندم که یه دختر تو ۷ .۸ سالگی پیش فعال بوده مامان باباش میزارنش تیمارستان و بعد حالا طی اتفاقاتی که میفته میفهمن دخره نابغس و بعد ۵ سال یه ربات اخراع میکنه و مامان باباش بعد ۱۰ نمیان بهش سر بزنن و سراغشو بگیرن که بعد یه مدت پدر بزرگش تو یه مراسم تقذیر میبینه و پدربزرگش میگه یه خبرب واست دارمو اینا
بعدم با سامیار اشنا میشه و ..‌‌.
اگه اسمشو میدونین یا میدونین تو کدوم سایت میتونم پیداش کنم بگید لطفا
 

FATEMEH ASADYAN

مدیر بازنشسته
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,216
پسندها
26,171
امتیازها
51,373
مدال‌ها
45
سن
19
  • #1,548

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,462
پسندها
40,465
امتیازها
96,873
مدال‌ها
41
  • مدیر
  • #1,549
امضا : Kalŏn

☆Ayda☆

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,550
سلام دنبال یه رمان میگردم داستانش رو درست یادم نیست
یه دختره بو انگار یه داداش داشت که پلیس بود بعد این دختره رو گروگان میگیرن بعد دوست داداشش که پیش او ها جاسوس بوده مجبور میشه تظاهر کنه به دختره دست درازی کرده ولی در اصل دختره قبلا با نامزدش که مرده رابطه داشته اما پسره به داداش دختره میگه کار من بوده و اینا مجبور میشن با هم نامزد کنن راستی دختره خیلی پولداره اما پسره زیاد پول نداره
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
66
عقب
بالا