متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن رمان‌های بی‌نام

mahdisara

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
21
امتیازها
33
  • #311
یه رمانی بود دقیق یادم نیس ولی دختره از اون دختر سرکشا بود که هیچکس حریفش نبود یه بارم اتاقشو دراومد رنگ مشکی زد عین این خونه های ارواح یه طناب دارم وصل کرد بالا سقف اتاقش یه داداشم داشت این دختره هم عاشق داداش دوستش میشه بعد با یه دختری چادری دوست میشه میرن یه موسسه ای که داخلش موسیقی و چیزای هنری تدریس میشد دختره هم متحول میشه از این رو به اون رو میشه به داداش دوستش هم میگه دوستش داره ولی داداش دوستش میزنه زیر ذوقش دیگه هیچی دختره چادری میشه و همین حرفا دیگه
لطفا اگه کسی اسم رمان رو میدونه بگه خیلی دنبالشم
ترنج
 

BlaCkfloWeR

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
979
پسندها
14,821
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
  • #312
سلام دنبال یه رمان میگردم اسم شخصیتهاش یادم نیست دختره خیلی شیطون بعد یه روز استاد جدیدشون میاد دختره نمیشناسدش کلی بلا سر استاده میاره وقتی میره خونه میفهمه استاده همون پسر عموشه که تازه از خارج برگشته کم کم عاشق پسر عموش میشه ولی اون دوباره برمیگرده میره خارج دختره افسرده میشه به پدر و مادرش میگه خونشونو عوض کنن بعد از پنج سال دوباره پسر عموش برمیگرده
واییییی "کی گفته من شیطونم" هست یادش بخیر خیلی وقت پیش خوندم
 
امضا : BlaCkfloWeR

BlaCkfloWeR

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
979
پسندها
14,821
امتیازها
37,073
مدال‌ها
23
  • #313
یه رمانی بود که پسره برادر واقعی دختره نیست ولی دختره خبر نداره پسره هم عاشق دخترس
ی بار ک دختره خواب بوده پسره داشته نگاهش میکرده ک یهو دختره از خواب بیدار میشه و فکر میکنه برادرش میخواسته اذیتش کنه و عصبانی میشه میره و ....
عشق عسلی رو چک کنید
البته اون برادره هم نمی دونست و عاشق خواهرش شده بود
 
امضا : BlaCkfloWeR

Somaye_337

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #314
سلام وقتتون بخیر یه رمانی بود کخ دختره پدرو مادرشو تو خونه کشتن بعد میوفته دنبال انتقام یه سرهنگه یه سرگرد جونو معرفی میکنه بهش بعد باهاش لجه اما مجبور میشه ازش کمک بخواد دختره رو تهدید میکنن یه مدت میره خونه سرهنگه بعد پسر میاد عقدش میکنه میبرتش پیش خودش و اینا
لطفا هر کی میدونه اسمشو بگه خیلی دنبالشم
 

Adf

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
11
امتیازها
33
  • #315
سلام دوستان دنبال رمانی میگردم که پسره برای انتقام سمت دختره میره اول اما عاشقش میشه ولی بازم ولش میکنه دختره هم که میفهمه میره به برادر پسره میگه جریانو ازش میخاد که باهم ازدواج کنن احتمال میدم اسم پسره سیاوش بود ولی مطمئن نیستم
لطفا اگر میدونید اسم رمانو کمک کنید دوستان ممنون:402:
لطفا اگر کسیی اسمشو میدونه راهنمایی کنههه مرسییی
 

saeedgharib

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
7
امتیازها
0
  • #316
سلام دوستان یه رمان بود که یه دختر خبرنگار بود وه به پسرا فوبیا داشت و توسط یه گانگستر به اسم رامان گروگان گرفته میشه و به مرور زمان عاشق هم میشن و در اخر با هم ازدواج میکنن وسطای داستانم دختره متوجه میشه که سامان یعنی دست راست رامان برادر گمشدش است اسم رمانو کسی میدونه؟
 

Samieh1270

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
192
امتیازها
668
مدال‌ها
2
  • #317
سلام دوستان یه رمان بود که یه دختر خبرنگار بود وه به پسرا فوبیا داشت و توسط یه گانگستر به اسم رامان گروگان گرفته میشه و به مرور زمان عاشق هم میشن و در اخر با هم ازدواج میکنن وسطای داستانم دختره متوجه میشه که سامان یعنی دست راست رامان برادر گمشدش است اسم رمانو کسی میدونه؟
رمان منجی شیطان
 

حیران

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
  • #318
آخرین ویرایش
امضا : حیران

Adf

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
11
امتیازها
33
  • #320
سلام دنبال یه رمانی هستم که دختره قبلا ازدواج کرده بود با یکی ب اسم سامان پسره و خواهر پسره ک فک کنم اسمش سودابه بود اذیتش میکردن طلاق میگیره بعدا با پسری که فک کنم اسمش بابک بود آشنا میشه که پسره عاشقش میشه اما مادر پسره بخاطر اینکه دختره مطلقس به دختره طعنه میزنه همش که پسرش نره سمتش
اسم رمان یادم نمیاد :648314-d18ae5246291866d416d447f52bdf0bf:
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4,692
بازدیدها
2M
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
67
عقب
بالا