سلام من دنبال رمانی میگردم که دختره خوش رو شبیه پسرا میکنه بعد میره تو یه خونه ای که پرستار یه پسر بچه میشه که پدرش از زنا متنفره و سگش رو هم همینجوری تربیت کرده ک از زنا متنفر باشه و بهشون حمله کنه دختره هم نقاشی رو خوب بلده و بعد کم کم عاشق پسره میشه و پسره هم همینطور ، اگه میدونین اسمش چیه بگین؟!
سلام من دنبال یه رمانم که ژانرش طنز و عاشقانه بود و خلاصش حدودا این جوری بود که دختره توسط یه خانواده دیگه بزرگ شده الان دنبال خانواده اصلیشه و وقتی عمارتی رو که خانواده ش بوده پیدا میکنه با پسر عموش آشنا میشه و مدام دعواشون میشه دختره ظاهر خاصی هم داشت و چشماش همرنگ هم نبودن پسره هم با حیله بهش نزدیک میشه و با هم ازدواج میکنن و دختره بعدا میفهمه اینا همش نقشه بوده ممنون میشم کمکم کنید
سلام من دنبال رمانی میگردم که دختره خوش رو شبیه پسرا میکنه بعد میره تو یه خونه ای که پرستار یه پسر بچه میشه که پدرش از زنا متنفره و سگش رو هم همینجوری تربیت کرده ک از زنا متنفر باشه و بهشون حمله کنه دختره هم نقاشی رو خوب بلده و بعد کم کم عاشق پسره میشه و پسره هم همینطور ، اگه میدونین اسمش چیه بگین؟!
سلام رمانی با این مضمون دختری که با مادرش به تنهایی زندگی میکنن شیطون وفلفله،از طریق خیاطی که مهارت بالایی داره زندگیشو اداره میکنه اواسط داستان یادم نیست ولی بعد مدتی دختر داستان مجبور به زندگی با پسر جوونی میشه یه جورایی اسیر این ادم میشه که در انتها عاشق هم میشن
درابطه با ریحانه و بابک و همینطور امیرحسین پسر دایی ریحانه،پدر امیرحسین و ریحانه ی اختلاف قدیمی دارن که همین باعث بهم خوردن رابطه دختر عمه پسر دایی میشه(اول رمان با کودک ازاری نسبت به ریحانه شروع میشه) رمانو۳یا۴ سال پیش خوندم الانم گمونم چاپ شده من خیلی خیلی خیلی خلاصشو نوشتم
سلام من دنبال ی رمان مبگردم که مامان بابای دختره از هم جدا شدن اسم دختره هلیاست مامانش با برادر دختره که اسمش حامده رفتن ایتالیا بعد بابای دختره با ی زن دیگه ازدواج کرده که اون زنه ی دختر داره به نام اوا بعد دختره بایه پسر دوست میشه به نام ماهان که ماهان باخواهر هلیا ازدواج میکنه دوست هلیا اسمش ارغوانه و هلیا هم صاحب ی کافست
اگه کسی میدونه بگه 8-9 ساله که دنبالشم
اسم شخصیتهای رمان: هلیا/حامدداداش هلیا/اوا خواهرناتنی هلیا/ارغوان دوست هلیا/صدرا شوهر هلیا/پانی دختر هلیا
سلام دوستان من دنبال رمانی هستم که دختره یتیمه و با خانواده دایی اش زندگی میکنه و مجبور به کار کردن هست اسم دختره لیلی هست و برای کار وارد خونه ی یه مردی به اسم داریوش خان میشه اما داریوش اون رو به عنوان دختر خونده خودش معرفی میکنه.
اگه کسی اسمشو میدونه بگه لطفا.
سلام
من دنبال یه رمانیم که اسم دختره نفس و یه خواهر دو قلو به اسم نیلو داره و اینا اول پیش عمهشون زندگی میکردن بعد میرن پیشمادر بزرگشون و همسایه مادربزرگشون یه زن و پسرش بودن که پسرش اسمش شهابه و نفس و شهاب عاشق هم میشن ولی اخرش نفس شهاب رو ول میکنه میره دبی اما اخرش بهم میرسن
توی داستان نویسنده قضیه ی عاشق شدن دوست های نفس رو هم میگه که اسم دوتاشون رو یادمه شیدا و شادی
ممنون میشم کمکم کنید
سلام شما رمان عشق ممنوعه از سیما که واقعی هستش رو دارید برام بفرستید و اسم رمان که پسره که اسمی شبیه به بهراد داشت عاشق دختره که برادرزاده اش هست که برادرش اون رو به فرزند خوندگی گرفته و مادر دختره فوت کرده رو می دونید ممنون