متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

چکیده نگار چکیده‌نگار رمان پرواز کردن بال می‌خواهد | R.FANAYI کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع R.FANAYI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 9
  • بازدیدها 333
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,900
پسندها
32,436
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #1
عنوان: پرواز کردن بال می‌خواهد
نویسنده: ریحانه فنایی
ژانر: #تراژدی #عاشقانه #اجتماعی
تگ: ویژه
خلاصه:
پرستو با فرارش سختی‌ها را نیز به جان می‌خرد، امّا کاسه‌یِ صبر هم پیمانه‌یِ خودش را دارد و روزی می‌رسد که پر شود! حال چیزی تا آن روز نمانده. سَمیر و پرستو نیمه‌یِ پر لیوان را می‌بینند، امان از آن نیمه‌یِ خالی که کار دست‌شان می‌دهد!
پرواز کردن بال می‌خواهد
 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,900
پسندها
32,436
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #2
- زمین آدم‌های خیالی گرد نیست، تا نفس دارن می‌دوان و جلو میرن ولی هیچ‌وقت مثل ما به خونه‌ی اوّل‌شون برنمی‌گردن.
- خوش به حالشون، آدم‌های خیالی نه ذهن‌شون درگیر کم شدن روغن میشه نه گرونی گوشت و مرغ، حتّی دلی هم برای شکستن ندارن؛ فقط لا به لای کلمه‌های کتاب‌ها و تو سرمون پرسه می‌زنند.
 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,900
پسندها
32,436
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #3
این قیچی‌ها حکم‌شان چیست؟ یکی را می‌گویند قیچی نان، یکی را قیچی مو، یکی را قیچی باغبانی و... امّا همه‌شان از دم یکی‌اند! می‌شود به این قیچی‌ها رسیدگی کنید؟ القاب‌شان دمار از روزگارمان در آورده، همان‌ها که می‌گفتند فقط نان را می‌برد پرهایمان را چید و نمی‌دانم کجای این دنیا بال‌هایی که تمام دار و ندار یک پرنده‌ی کوچک هستند با نان یکی می‌شوند!
 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,900
پسندها
32,436
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #4
بغضی بی‌خانمان از ولگردی خسته شده بود و حال مهمان ناخوانده‌ی منی است که نه میوه‌ای برای پذیرایی دارم نه چای خوش عطری که سرمای وجودش را تسکین دهد.
 
آخرین ویرایش

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,900
پسندها
32,436
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #5
- به چی فکر می‌کنی؟
- هیچی.
- بعضی وقت‌ها به این هیچی‌ها حسودیم میشه!
- چرا؟
- این روزها خیلی توشون غرق میشی.
 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,900
پسندها
32,436
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #6
گره‌های کور باز شدنی نیستند، یا باید یک گره‌ی دیگر کنارشان بزنی تا احساس تنهایی نکند... یا قیچی را برداری و به قول معروف خلاص‌شان کنی؛ و من چقدر حسرت می‌خورم که حتّی گره‌ی کوری نشدم تا خلاصم کنند.
 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,900
پسندها
32,436
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #7
مرگ از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است،
او قایم باشک دوست دارد، سر می‌گذارد و دنبال‌مان می‌کند...
وای به حال آن‌که پیدایش کند!
 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,900
پسندها
32,436
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #8
- بهم اعتماد داری؟
- من به خودمم اعتماد ندارم!
- چه بهتر، پس به من اعتماد کن.
- اگه اعتماد انقدر ارزون بود زودتر از اینا برات از حراجی می‌خریدمش.
 

R.FANAYI

کاربر حرفه‌ای
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,900
پسندها
32,436
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
  • نویسنده موضوع
  • #9
«می‌شود مراقب پاهایتان باشید؟
کمی که کج می‌گذاریدشان گناه‌تان به پای ما نوشته می‌شود،
و خدا می‌داند که روزی هزاربار دلی را لعنت می‌گوییم که پیشتان جا گذاشته‌ایم!»
 

M A H D I S

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
20
 
ارسالی‌ها
618
پسندها
9,030
امتیازها
24,973
مدال‌ها
37
سن
23
  • مدیر
  • #10
تاپیک چکیده نگار رمان
(پرواز کردن بال می‌خواهد)
به دلیل تمام شدن رمان، بسته شد.
نویسنده‌عزیز ممنون از اینکه رمان‌تان را در انجمن یک رمان به اشتراک گذاشتید.
 
امضا : M A H D I S
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] R.FANAYI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا