ترسناک:
یه مدت یه خوابایی میدیوم که تو موقعیتای مختلف یه موجود نامرئیی میترسوندم و بهم حمله میکرد،
و یه بارم خواب دیدم رفتم تو یه تینارستان و یه دراکولا به ما و دوستامون حمله کرد و من اخرین قربانیش بودم
(اصلا ایده ی رمان تیمارستان دراکولا رو از خوابم گرفتم.)
نتیجه: اینکه ندونی چی داره بهت حمله میکنه، از اینکه ببین یه موجود وحشتان میخواد بکشتت ترسناک تره...