مشاعره مشاعره با اشعار کاظم بهمنی

  • نویسنده موضوع SETAYESH.MO
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 34
  • بازدیدها 719
  • کاربران تگ شده هیچ

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,938
پسندها
4,221
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #31
یک چراغ از چلچراغ آرزوهایت شکست
بعد ِمن اندازه ی یک عشق روشن نیستی

لاف آزادی زدی حالا که رنگت کرده فصل
از گزند بادهای ه*رز ایمن نیستی
یک بار هم ای عشقِ من، از عقل میندیش

بگذار که دل حل بکند مسئله ها را
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,034
پسندها
6,238
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #32
یک بار هم ای عشقِ من، از عقل میندیش

بگذار که دل حل بکند مسئله ها را
آن‌ قدر جذابیت داری که حیرت می‌کنم
کم اگر با دوستانم می‌نشینم جرم توست

هر کسی را دوست دارم در تو رؤیت می‌کنم
فکر کردی چیست موزون می‌کند شعر مرا
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,938
پسندها
4,221
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #33
آن‌ قدر جذابیت داری که حیرت می‌کنم
کم اگر با دوستانم می‌نشینم جرم توست

هر کسی را دوست دارم در تو رؤیت می‌کنم
فکر کردی چیست موزون می‌کند شعر مرا
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است ،

دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است،

اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست ،

من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,034
پسندها
6,238
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #34
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است ،

دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است،

اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست ،

من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
ترک افیونی شبیه تو اگر چه مشکل است
روی دوش دیگران یک روز ترکت می‌کنم

توی دنیا هم نشد برزخ که پیدا کردمت
می نیشینم تا قیامت با تو صحبت می‌کنم
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,938
پسندها
4,221
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
13
 
  • #35
ترک افیونی شبیه تو اگر چه مشکل است
روی دوش دیگران یک روز ترکت می‌کنم

توی دنیا هم نشد برزخ که پیدا کردمت
می نیشینم تا قیامت با تو صحبت می‌کنم
من زنده بودم اما انگار مرده بودم

از بس که روزها را با شب شمرده بودم

یک عمر دور و تنها تنها بجرم این که

او سرسپرده می خواست ‚ من دل سپرده بودم
 
امضا : فلورا.

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا