مشاعره مشاعره با اشعار افشین یداللهی

  • نویسنده موضوع Deleted
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 31
  • بازدیدها 526
  • کاربران تگ شده هیچ

Delaram*☆♡

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/9/23
ارسالی‌ها
1,992
پسندها
15,419
امتیازها
40,573
مدال‌ها
29
سطح
24
 
  • #31
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود

گاهی تمام حادثه از دست می رود



گاهی همان کسی که دم از عقل می زند

در راه هوشیاری خود م**س.ت می رود



گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست

وقتی که قلب خون شده بشکست می رود



اول اگر چه با سخن از عشق آمده

آخر خلاف آنچه که گفته است می رود
دمی سکوت کن غزل کمی بخواب بی صدا

تو خسته ای نگاه کن چقدر زخم خورده ای
و اتفاق بود اگر هنوز هم نمرده ای

نشسته ام کنار تو نترس خوب می شوی
دوباره ماه قصه ها پس از غروب می شوی

به خود که آمدی بگو بگو تمام درد را
بخوان که می شناسم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,270
پسندها
6,610
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #32
دمی سکوت کن غزل کمی بخواب بی صدا

تو خسته ای نگاه کن چقدر زخم خورده ای
و اتفاق بود اگر هنوز هم نمرده ای

نشسته ام کنار تو نترس خوب می شوی
دوباره ماه قصه ها پس از غروب می شوی

به خود که آمدی بگو بگو تمام درد را
بخوان که می شناسم این صدای دوره گرد را

من از مسیر دیگری به حس تو رسیده ام
هزار و یک شب تو را هزار بار دیده ام

کسی تو را ندیده در سوال چشم های تو
نگو که اشک می شود وبال اشک های تو

نترس عمر سادگی به انتها نمی رسد
همیشه راه گم شدن به ناکجا نمی رسد
دلخوش به فانوسم مکن اینجا مگر خورشید نیست
با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا