متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار وحشی بافقی

  • نویسنده موضوع m.donya
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 66
  • بازدیدها 1,589
  • کاربران تگ شده هیچ

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,524
پسندها
20,067
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #51
نوبهار آمد ولی بی‌دوستان در بوستان
آتشین میلیست در چشمم نهال ارغوان

تا گل سوری بخندد ساقی بزم بهار
ریخت در جام زمرد فام خیری زعفران
ناتوان موری به پابوس سلیمان آمدست
ذره‌ای در سایهٔ خورشید تابان آمدست

قطره‌ای ناچیز کو را برد ابر تفرقه
رفته از عمان و دیگر سوی عمان آمدست

سنگ ناقص کرده خود را مستعد تربیت
تا کند کسب کمالی جانب کان آمدست

بی زبان مرغی که در کنج قفس دم بسته بود
سد زبان گردیده و سوی گلستان آمدست

تشنهٔ دیدار کز وی تا اجل یک گام بود
اینک اینک بر کنار آب حیوان آمدست

تا به کی این رمز و ایما، این معما تا به چند
چند درد سر دهم کین آمدست، آن آمدست
 

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #52
ناتوان موری به پابوس سلیمان آمدست
ذره‌ای در سایهٔ خورشید تابان آمدست

قطره‌ای ناچیز کو را برد ابر تفرقه
رفته از عمان و دیگر سوی عمان آمدست

سنگ ناقص کرده خود را مستعد تربیت
تا کند کسب کمالی جانب کان آمدست

بی زبان مرغی که در کنج قفس دم بسته بود
سد زبان گردیده و سوی گلستان آمدست

تشنهٔ دیدار کز وی تا اجل یک گام بود
اینک اینک بر کنار آب حیوان آمدست

تا به کی این رمز و ایما، این معما تا به چند
چند درد سر دهم کین آمدست، آن آمدست
تا به آخر نفسم ترک تو در خاطر نیست
عشق خود نیست اگر تا نفس آخر نیست

اثر شیوهٔ منظور کند هر چه کند
میل این فتنه نخست از طرف ناظر نیست

عیب مجنون مکن ای منکر لیلی که ز دور
حالتی هست که آن بر همه کس ظاهر نیست
 
امضا : m.sina

Altinay*

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
1,312
پسندها
6,248
امتیازها
24,673
مدال‌ها
26
  • #53
تا به آخر نفسم ترک تو در خاطر نیست
عشق خود نیست اگر تا نفس آخر نیست

اثر شیوهٔ منظور کند هر چه کند
میل این فتنه نخست از طرف ناظر نیست

عیب مجنون مکن ای منکر لیلی که ز دور
حالتی هست که آن بر همه کس ظاهر نیست
ترسم در این دلهای شب از سینه آهی سرزند
برقی ز دل بیرون جهد آتش به جایی درزند

از عهده چون آید برون گر بر زمین آمد سری
آن نیمه‌های شب که او با مدعی ساغر زند
 
امضا : Altinay*

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #54
ترسم در این دلهای شب از سینه آهی سرزند
برقی ز دل بیرون جهد آتش به جایی درزند

از عهده چون آید برون گر بر زمین آمد سری
آن نیمه‌های شب که او با مدعی ساغر زند
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم

رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم رمیدیم
 
امضا : m.sina

Altinay*

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
1,312
پسندها
6,248
امتیازها
24,673
مدال‌ها
26
  • #55
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم

رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم رمیدیم
مارا درین زندان غم من بعد نتوان داشتن
بندی مگر بر پا نهد، قفلی مگر بر در زند

وحشی ز بس آزردگی زهر از زبانم می‌چکد
خواهم دلیری کاین زمان خود را برین خنجر زند
 
امضا : Altinay*

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #56
مارا درین زندان غم من بعد نتوان داشتن
بندی مگر بر پا نهد، قفلی مگر بر در زند

وحشی ز بس آزردگی زهر از زبانم می‌چکد
خواهم دلیری کاین زمان خود را برین خنجر زند
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست

گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد
آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست
 
امضا : m.sina

هدیه امیری

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,067
پسندها
3,492
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
  • #57
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست

گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد
آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست
تا نگاهم آن طرف افتاده صحبت‌ها شدست،
بر سر این کین همه خواری چرا باید کشید.
 
امضا : هدیه امیری

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #58
تا نگاهم آن طرف افتاده صحبت‌ها شدست،
بر سر این کین همه خواری چرا باید کشید.
در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است
بر حذر باش در این راه که سر در خطر است

پیش از آنروز که میرم جگرم را بشکاف
تا ببینی که چه خونها ز توام در جگر است
 
امضا : m.sina

هدیه امیری

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,067
پسندها
3,492
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
  • #59
در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است
بر حذر باش در این راه که سر در خطر است

پیش از آنروز که میرم جگرم را بشکاف
تا ببینی که چه خونها ز توام در جگر است
از نظر افتادهٔ یاریم مدتها شدست،
زخم‌های تیغ استغنا جراحت‌ها شدست.
 
امضا : هدیه امیری

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #60
از نظر افتادهٔ یاریم مدتها شدست،
زخم‌های تیغ استغنا جراحت‌ها شدست.
ترک ما کردی برو همصحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش

گرچه می‌دانم که دشوار است صبر از روی دوست
چند روزی صبر خواهم کرد گو دشوار باش
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا