متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار وحشی بافقی

  • نویسنده موضوع m.donya
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 66
  • بازدیدها 1,490
  • کاربران تگ شده هیچ

هدیه امیری

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,067
پسندها
3,481
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
  • #61
ترک ما کردی برو همصحبت اغیار باش
یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش

گرچه می‌دانم که دشوار است صبر از روی دوست
چند روزی صبر خواهم کرد گو دشوار باش
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی
 
امضا : هدیه امیری

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,517
پسندها
7,132
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #62
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی
یاد او کردم ز جان سد آه درد آلود خاست
خوی گرمش در دلم بگذشت و از دل دود خاست

چون نفس امشب فرو بردم جدا از صبح وصل
کز سر بالین من آن سست پیمان زود خاست
 
امضا : m.sina

هدیه امیری

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,067
پسندها
3,481
امتیازها
19,173
مدال‌ها
15
  • #63
یاد او کردم ز جان سد آه درد آلود خاست
خوی گرمش در دلم بگذشت و از دل دود خاست

چون نفس امشب فرو بردم جدا از صبح وصل
کز سر بالین من آن سست پیمان زود خاست
تازه شد آوازهٔ خوبی، گلستان ترا
نغمه سنج نو، مبارک باد، بستان ترا
 
امضا : هدیه امیری

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,517
پسندها
7,132
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #64
تازه شد آوازهٔ خوبی، گلستان ترا
نغمه سنج نو، مبارک باد، بستان ترا
ابروی تو جنبید و خدنگی ز کمان جست
بر سینه چنان خورد که از جوشن جان جست
این چشم چه بود آه که ناگاه گشودی
این فتنه دگر چیست که از خواب گران جست
من بودم و دل بود و کناری و فراغی
این عشق کجا بود که ناگه به میان جست
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر برتر
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,450
پسندها
19,440
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
  • #65
ابروی تو جنبید و خدنگی ز کمان جست
بر سینه چنان خورد که از جوشن جان جست
این چشم چه بود آه که ناگاه گشودی
این فتنه دگر چیست که از خواب گران جست
من بودم و دل بود و کناری و فراغی
این عشق کجا بود که ناگه به میان جست
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,517
پسندها
7,132
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #66
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
در نامه رقم ز خانه‌ای یافته‌ام
وز عنبر تر شمامه‌ای یافته‌ام

از شوق دمی هزار بارش خوانم
گویی تو که گنج نامه‌ای یافته‌ام
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر برتر
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,450
پسندها
19,440
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
  • #67
در نامه رقم ز خانه‌ای یافته‌ام
وز عنبر تر شمامه‌ای یافته‌ام

از شوق دمی هزار بارش خوانم
گویی تو که گنج نامه‌ای یافته‌ام
مسند خواری بیارایید پیش تخت ناز
زانکه خواهیم آمد و دیگر به سد عزت نشست
وحشی آمد بر در رد و قبولت حکم چیست
رفت اگر نبود اجازت ور بود رخصت نشست
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا