متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار وحشی بافقی

  • نویسنده موضوع m.donya
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 66
  • بازدیدها 1,587
  • کاربران تگ شده هیچ

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,524
پسندها
20,067
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #41
وصلم میسر است ولی بر مراد نیست
بر دل نهم چه تهمت شادی که شاد نیست

غم می‌فروخت لیک به اندازه میفرست
یک دل درون سینه ما خود زیاد نیست
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود

وین محبت به صد افسانه و افسون نرود

چه گمان غلط است این، برود چون نرود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #42
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود

وین محبت به صد افسانه و افسون نرود

چه گمان غلط است این، برود چون نرود
در نامه رقم ز خانه‌ای یافته‌ام
وز عنبر تر شمامه‌ای یافته‌ام

از شوق دمی هزار بارش خوانم
گویی تو که گنج نامه‌ای یافته‌ام
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,524
پسندها
20,067
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #43
در نامه رقم ز خانه‌ای یافته‌ام
وز عنبر تر شمامه‌ای یافته‌ام

از شوق دمی هزار بارش خوانم
گویی تو که گنج نامه‌ای یافته‌ام
مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است

راه صد بادیه درد بریدیم بس است

قدم از راه طلب باز کشیدیم بس است

اول و آخر این مرحله دیدیم بس است
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #44
مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است

راه صد بادیه درد بریدیم بس است

قدم از راه طلب باز کشیدیم بس است

اول و آخر این مرحله دیدیم بس است
تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیهٔ عشق مجاز است

در عشق اگر بادیه‌ای چند کنی طی
بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,524
پسندها
20,067
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #45
تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیهٔ عشق مجاز است

در عشق اگر بادیه‌ای چند کنی طی
بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است
تو مپندار که مِهر از دلِ محزون نرود
آتشِ عشق به جان افتد و بیرون نرود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #46
تو مپندار که مِهر از دلِ محزون نرود
آتشِ عشق به جان افتد و بیرون نرود
دل باز رست از تو ،ز بند زمانه هم
در هم شکست بند و در بند خانه هم

برخاست باد شرطه و زورق درست ماند
از موج خیز رستم و دیدم کرانه هم
 
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,524
پسندها
20,067
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #47
دل باز رست از تو ،ز بند زمانه هم
در هم شکست بند و در بند خانه هم

برخاست باد شرطه و زورق درست ماند
از موج خیز رستم و دیدم کرانه هم
مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است

راه صد بادیه درد بریدیم بس است

قدم از راه طلب باز کشیدیم بس است

اول و آخر این مرحله دیدیم بس است

بعد از این ما و سرکوی دل‌آرای دگر

با غزالی به غزلخوانی و غوغای دگر

تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
 

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,113
پسندها
4,571
امتیازها
33,273
مدال‌ها
18
  • #48
راندی ز نظر، چشم بلا دیدهٔ ما را


این چشم کجا بود ز تو، دیدهٔ ما را





سنگی نفتد این طرف از گوشهٔ آن بام


این بخت نباشد سر شوریدهٔ ما را
 
امضا : Tahmine Arjmand

رز سیاهِ من

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
39
امتیازها
33
  • #49
راندی ز نظر، چشم بلا دیدهٔ ما را


این چشم کجا بود ز تو، دیدهٔ ما را





سنگی نفتد این طرف از گوشهٔ آن بام


این بخت نباشد سر شوریدهٔ ما را
ای که دل بردی ز دلدار من آزارش مکن

آنچه او در کار من کردست در کارش مکن..!
 

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #50
ای که دل بردی ز دلدار من آزارش مکن

آنچه او در کار من کردست در کارش مکن..!
نوبهار آمد ولی بی‌دوستان در بوستان
آتشین میلیست در چشمم نهال ارغوان

تا گل سوری بخندد ساقی بزم بهار
ریخت در جام زمرد فام خیری زعفران
 
امضا : m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا