متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با اشعار افشین یداللهی

  • نویسنده موضوع Deleted
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 42
  • بازدیدها 879
  • کاربران تگ شده هیچ

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,524
پسندها
20,067
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #41
یک روز می‌آیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم


یک روز می‌آیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین، م**س.ت و خمارت نیستم
مرز در عقل و جنون باریک است
کفر و ایمان چه به هم نزدیک است
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #42
امضا : m.sina

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,524
پسندها
20,067
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #43
تردید نکن در شوق تصمیم نگیر از خشم

آرام بگیر امشب ما هر دو پر از دردیم
میانِ آغوش‌های نا‌امن
دنبالِ امنیت می‌گردی
کمی بایست
خود را در آغوش بکش
تا زمین
کمی آهسته‌تر بچرخد
تا سرگیجه‌ات
کمتر شود
شاید دیگر نیازی نباشد
خود را به آغوش کسی بیاویزی
 

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا