مشاعره مشاعره با اشعار محبوبه بزم آرا

  • نویسنده موضوع SETAYESH.MO
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 18
  • بازدیدها 937
  • کاربران تگ شده هیچ

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/12/20
ارسالی‌ها
2,224
پسندها
16,637
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
با من بگو چگونه به پایان رسیده ام!
با من که در حوالی قلبت تپیده ام
تقویم من به نیمه رسید و هنوز هم
من نیم دیگر دل خود را ندیده ام
پاییز میوزد به درختان و من هنوز
از فصل خنده های تو سیبی نچیده ام
 

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
27/12/21
ارسالی‌ها
1,989
پسندها
6,354
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #2
با من بگو چگونه به پایان رسیده ام!
با من که در حوالی قلبت تپیده ام
تقویم من به نیمه رسید و هنوز هم
من نیم دیگر دل خود را ندیده ام
پاییز میوزد به درختان و من هنوز
از فصل خنده های تو سیبی نچیده ام
مرا به دورترین نقطه می دهد پژواک
دو چشم قهوه ای از جنس سنگ کوهستان..
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #3
امضا : m.sina

بَهآرنارنج

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
27/12/21
ارسالی‌ها
1,989
پسندها
6,354
امتیازها
28,973
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • #4
نبود غیر خدا هیچ کس تو تابیدی

که پرستاره کنی گنبد کبودم را ..
اندوه بی تابی که با من می وزد در باد
اندوه آرامی که می خوابد در آغوشم
هر صبح با زنگ صدایش می پرم از خواب
در استکان شکوه هایش چای می نوشم
 
امضا : بَهآرنارنج
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #5
اندوه بی تابی که با من می وزد در باد
اندوه آرامی که می خوابد در آغوشم
هر صبح با زنگ صدایش می پرم از خواب
در استکان شکوه هایش چای می نوشم
مرا ز غربت این کوچه دور خواهد کرد

طلوع می‌کند از سمت آسمان مردی

نگاه پنجره را غرق نور خواهد کرد

هزار حنجره آواز سبز و شورانگیز

نثار این نفس سوت و کور خواهد کرد
 
امضا : m.sina

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/12/20
ارسالی‌ها
2,224
پسندها
16,637
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
مرا ز غربت این کوچه دور خواهد کرد

طلوع می‌کند از سمت آسمان مردی

نگاه پنجره را غرق نور خواهد کرد

هزار حنجره آواز سبز و شورانگیز

نثار این نفس سوت و کور خواهد کرد
دچار این همه اندوه های پی در پی

که ریخت بر دل من آسمان ابری دی

برقص دشت پریشانی مرا درباد

بریز غربت چوپانی مرا درنی
 

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,689
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #7
دچار این همه اندوه های پی در پی

که ریخت بر دل من آسمان ابری دی

برقص دشت پریشانی مرا درباد

بریز غربت چوپانی مرا درنی
يك روز با ظهور تو تعبير مي‌شوم



اي آخرين دليل غزل بي صداي تو
 
امضا : فلورا.
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,594
پسندها
7,241
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
سطح
14
 
  • #8
دچار این همه اندوه های پی در پی

که ریخت بر دل من آسمان ابری دی

برقص دشت پریشانی مرا درباد

بریز غربت چوپانی مرا درنی

يك روز با ظهور تو تعبير مي‌شوم



اي آخرين دليل غزل بي صداي تو
وزید موج پریشانیش به مردابم
اگر چه از شب مویش شکن نداد به من

خدا زبان مرا آسمان ترین می خواست
که غیر نام عزیزش سخن نداد به من
 
امضا : m.sina

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
6/8/22
ارسالی‌ها
1,955
پسندها
4,689
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #9
وزید موج پریشانیش به مردابم
اگر چه از شب مویش شکن نداد به من

خدا زبان مرا آسمان ترین می خواست
که غیر نام عزیزش سخن نداد به من
نه با خودش چمدان برد، نه کتاب، نه عشق

زنی که گمشده در ازدحام راه آهن!
 
امضا : فلورا.

سَنا

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
1/6/20
ارسالی‌ها
6,049
پسندها
27,805
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
سطح
30
 
  • #10
نه با خودش چمدان برد، نه کتاب، نه عشق

زنی که گمشده در ازدحام راه آهن!

نمی شود که سرانگشت من گره بزند
مسیر موی شما را به بادهای جهان؟

نمی شود که در آغوش من رقم بخورد
میان اینهمه تردید، کفر یا ایمان
 
امضا : سَنا
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا