سلام
یه رمانی خوندم در مورد دوستی یه دختر و پسر بود که دختر یه خواستگار پولدار توی فامیل داشت، اما نمی خواستش دانشگاه شهرستان قبول می شه و به دلایلی با دوست پسرش هم خونه می شه، پسره هم تلاش می کرده که پول جور کنه زودتر با دختره ازدواج کنه از اون طرف خواستگار پولدارش دختره و خانواداه اش رو تحت فشار گذاشته بود. فک کنم، بابای دختره در جریان دوستی اینا بود و بهم محرم بودن، تا اینکه خواستگاره جای دختره و رو پیدا می کنه و بهش ... می کنه، دختره هم که از ترس و ناامیدی فهمیدن موضوع توسط عشقش، پسره رو از خودش می رونه و دچار مشکلات روحی میشه، از اون طرف خواستگاره هم میذاره میره. مدتی می گذره و دوباره دختر قصه با پسری که دوسش داشته رو در روی هم قرار می گیرن، اما پسره حالا پولدار شده و فقط برای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.