- ارسالیها
- 728
- پسندها
- 3,928
- امتیازها
- 17,773
- مدالها
- 11
- ارسالیها
- 728
- پسندها
- 3,928
- امتیازها
- 17,773
- مدالها
- 11
- ارسالیها
- 728
- پسندها
- 3,928
- امتیازها
- 17,773
- مدالها
- 11
- ارسالیها
- 728
- پسندها
- 3,928
- امتیازها
- 17,773
- مدالها
- 11
- ارسالیها
- 728
- پسندها
- 3,928
- امتیازها
- 17,773
- مدالها
- 11
- ارسالیها
- 728
- پسندها
- 3,928
- امتیازها
- 17,773
- مدالها
- 11
- نویسنده موضوع
- #276
هانا در اتاقش نشسته بود و دیوانهوار انگشت شستش را میگزید. شب شده بود و هنوز حتی یک اثر هم از آن روباه ترسوی احمق پیدا نکرده بود. از روی تخت ترمش بلند شد و زمین را قدم به قدم متر کرد. اسکلتهایش هنوز در حال پرسه زدن درون دهکده بودند. هانا کم و بیش میتوانست از دیدگاه مردم روستا نارضایتی آنان را ببیند. هدف او نیز ایجاد نارضایتی مردم بود تا آنبو دست از سر خانوادهی او بردارد.
صدای فریاد کسی را از داخل حیاط کناری خانه شنید:
- هوی ساحره!
هانا نفس آرامی گرفت و پرده را کنار کشید تا ببیند که چه کسی است. با دیدن آرایشکاگه سورا، همکلاسیاش، چشمان آبی خود را تنگ کرد. سورا دست به پهلو زیر پنجره ایستاده بود و با غیض به او مینگریست. هانا پوزخندی تلخ زد و پنجره را بالا داد. آرام سرش را بیرون برد...
صدای فریاد کسی را از داخل حیاط کناری خانه شنید:
- هوی ساحره!
هانا نفس آرامی گرفت و پرده را کنار کشید تا ببیند که چه کسی است. با دیدن آرایشکاگه سورا، همکلاسیاش، چشمان آبی خود را تنگ کرد. سورا دست به پهلو زیر پنجره ایستاده بود و با غیض به او مینگریست. هانا پوزخندی تلخ زد و پنجره را بالا داد. آرام سرش را بیرون برد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
امضا : Kuroyami
- ارسالیها
- 728
- پسندها
- 3,928
- امتیازها
- 17,773
- مدالها
- 11
- نویسنده موضوع
- #277
سورا احمق بود اگر لحن سرد هانا را نمیفهمید. لبخندی لرزان روی صورت پر از عرقش نشاند و سریع حرفش را پس گرفت:
- گفتم که تو الهه زیبایی هستی هانا چان! هیچ کس خوشگلتر از تو توی روستا وجود نداره.
گلولهی آتش در کف دست هانا از بین رفت. هانا با خشنودی ظاهری دست کنار صورتش گذاشت:
- ممنونم سورا. نظر لطفته! حالا زودتر برگرد خونهتون و پیغام منو به بابات برسون.
سورا مانند مرغ سرش را تکان داد و وحشتزده از دسترس هانا فرار کرد. هانا با آهی خشمگین صاف شد و سرش را به داخل خانه آورد:
- پسرهی عوضی!
نگاهش روی خانهی عمویش ایچیرو چرخید و متوجه شد که کیتو تمام وقت از پنجره به او مینگرد. ابروانش را با خشم در هم فرو برد و خواست به آن روباه فضول فحشی بدهد که کیتو چیزی را بالا آورد. با دیدن هیورین در فرم...
- گفتم که تو الهه زیبایی هستی هانا چان! هیچ کس خوشگلتر از تو توی روستا وجود نداره.
گلولهی آتش در کف دست هانا از بین رفت. هانا با خشنودی ظاهری دست کنار صورتش گذاشت:
- ممنونم سورا. نظر لطفته! حالا زودتر برگرد خونهتون و پیغام منو به بابات برسون.
سورا مانند مرغ سرش را تکان داد و وحشتزده از دسترس هانا فرار کرد. هانا با آهی خشمگین صاف شد و سرش را به داخل خانه آورد:
- پسرهی عوضی!
نگاهش روی خانهی عمویش ایچیرو چرخید و متوجه شد که کیتو تمام وقت از پنجره به او مینگرد. ابروانش را با خشم در هم فرو برد و خواست به آن روباه فضول فحشی بدهد که کیتو چیزی را بالا آورد. با دیدن هیورین در فرم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
امضا : Kuroyami
- ارسالیها
- 728
- پسندها
- 3,928
- امتیازها
- 17,773
- مدالها
- 11
- نویسنده موضوع
- #278
دهکده آمه_ساختمان تجمعات بزرگان
در حالی که آکامه و رانمارو همراه کورو در راه کوهستان دنیای شیاطین و شکار شاه ببر بالدار بودند، ایچیرو با آن استخوان گلوگیر درگیر بود؛ خونآشام اصیل احمقی که در برابر دوربین انسانها را به غول تبدیل کرده بود و از همه بدتر هویت او را بر ملا کرده بود. رئیس دهکده آمه دو زانو و مؤدب در برابر سه بزرگ سابق دهکده و سه رئیس جدید و همچنین هیمورا رینوسکه، نشسته بود. نگاهش روی تاتامی بافته شده از گیاهان زردرنگ ثابت مانده بود. عاقبت آکیکو، مادرش و جانشین بزرگ سابق دهکده، سکوت را شکاند:
- کاگه هیمورا ایچیرو! برای این وضع افتضاح چه توضیحی داری؟
ایچیرو میدانست که هدف آن جمع چیز دیگری است. آنها قصد داشتند که او را آرام از مسند قدرت کنار بزنند. در میدان جنگاوری کسی حریف...
در حالی که آکامه و رانمارو همراه کورو در راه کوهستان دنیای شیاطین و شکار شاه ببر بالدار بودند، ایچیرو با آن استخوان گلوگیر درگیر بود؛ خونآشام اصیل احمقی که در برابر دوربین انسانها را به غول تبدیل کرده بود و از همه بدتر هویت او را بر ملا کرده بود. رئیس دهکده آمه دو زانو و مؤدب در برابر سه بزرگ سابق دهکده و سه رئیس جدید و همچنین هیمورا رینوسکه، نشسته بود. نگاهش روی تاتامی بافته شده از گیاهان زردرنگ ثابت مانده بود. عاقبت آکیکو، مادرش و جانشین بزرگ سابق دهکده، سکوت را شکاند:
- کاگه هیمورا ایچیرو! برای این وضع افتضاح چه توضیحی داری؟
ایچیرو میدانست که هدف آن جمع چیز دیگری است. آنها قصد داشتند که او را آرام از مسند قدرت کنار بزنند. در میدان جنگاوری کسی حریف...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
امضا : Kuroyami
- ارسالیها
- 728
- پسندها
- 3,928
- امتیازها
- 17,773
- مدالها
- 11
- نویسنده موضوع
- #279
صدای زمزمه از سوی رؤسای دو قبیلهی دیگر برخاست. ضعیفتر شدن دروازه به معنای این بود که به زودی حفاظ دهکده فرو میریخت و روستای آمه در وسط توکیو برای همه قابل مشاهده میشد. از همه بدتر یک دروازهی ابدی میان دنیای شیاطین و انسانها باز میشد. رینوسکه دوباره بادبزنش را گشوده بود تا پشت آن پناه بگیرد. آرایشکاگه کورا، رئیس فعلی قبیله آرایشکاگه، دستانش را روی هاکامای خاکستری رنگش مشت کرد:
- مدرک ضعیف شدن دروازه چیه؟
ایچیرو دست به سینه شد و کمی سرش را بالا گرفت:
- خاندان آکیاما تا قبل از اینکه منقرض بشن، هر سال طلسمهای حفاظ دهکده رو بازسازی میکردن. بعد از اونا هم همسر اول من، هیناتا هر سال این آئین رو انجام میداد. اما الان درست هجده سال میگذره که حفاظ بازسازی نشده. فکر میکنی اون طلسمهای...
- مدرک ضعیف شدن دروازه چیه؟
ایچیرو دست به سینه شد و کمی سرش را بالا گرفت:
- خاندان آکیاما تا قبل از اینکه منقرض بشن، هر سال طلسمهای حفاظ دهکده رو بازسازی میکردن. بعد از اونا هم همسر اول من، هیناتا هر سال این آئین رو انجام میداد. اما الان درست هجده سال میگذره که حفاظ بازسازی نشده. فکر میکنی اون طلسمهای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
امضا : Kuroyami
- ارسالیها
- 728
- پسندها
- 3,928
- امتیازها
- 17,773
- مدالها
- 11
- نویسنده موضوع
- #280
کورا کمی سینهاش را صاف کرد:
- مسائل خارجی دهکده رو میتونیم حل کنیم اما موقعیت دهکده و امنیتمون از همه چیز مهمتره. اگه دروازه بشکنه دیگه هیچی جلودار شیاطین و انسانها نیست.
مومو آستینهای بلند کیمونوی آبیاش را جلوی دهانش گرفته بود:
- آنبو دنبال دخترت میگرده. بهتره تمرکزمون رو بذاریم روی اون خونآشام متخلف و فراری.
ایچیرو به روی خودش نیاورد اما مجبور بود که پیدا کردن آکامه را به رینوسکه بسپارد و دعا کند که آکامه سالم به دست او برسد و رینوسکه بلایی به سر او نیاورد. کورا کمی سرش را کج کرد:
- در مورد اون خونآشام چی؟
ایچیرو نفس بلندی کشید:
- ایلانوس دی آرما تو اظهاراتش گفت که اون خونآشام فراری یه اصیلزاده هست. اون زندانیها رو به غول تبدیل کرده. اگه بخواد به این رفتار تبدیل کردن آدما...
- مسائل خارجی دهکده رو میتونیم حل کنیم اما موقعیت دهکده و امنیتمون از همه چیز مهمتره. اگه دروازه بشکنه دیگه هیچی جلودار شیاطین و انسانها نیست.
مومو آستینهای بلند کیمونوی آبیاش را جلوی دهانش گرفته بود:
- آنبو دنبال دخترت میگرده. بهتره تمرکزمون رو بذاریم روی اون خونآشام متخلف و فراری.
ایچیرو به روی خودش نیاورد اما مجبور بود که پیدا کردن آکامه را به رینوسکه بسپارد و دعا کند که آکامه سالم به دست او برسد و رینوسکه بلایی به سر او نیاورد. کورا کمی سرش را کج کرد:
- در مورد اون خونآشام چی؟
ایچیرو نفس بلندی کشید:
- ایلانوس دی آرما تو اظهاراتش گفت که اون خونآشام فراری یه اصیلزاده هست. اون زندانیها رو به غول تبدیل کرده. اگه بخواد به این رفتار تبدیل کردن آدما...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
امضا : Kuroyami
موضوعات مشابه
- نظرسنجی
- پاسخها
- 175
- بازدیدها
- 5,362
- پاسخها
- 228
- بازدیدها
- 9,524
- پاسخها
- 1
- بازدیدها
- 340
- پاسخها
- 4
- بازدیدها
- 140
- پاسخها
- 1
- بازدیدها
- 46
- پاسخها
- 5
- بازدیدها
- 146
- پاسخها
- 5
- بازدیدها
- 196
کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)
اشتراک گذاری