مشاعره مشاعره با حرف الف

[فلورا.]

اگر روم ز پی اش فتنه‌ها برانگیزد

ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد

 

[ملکه جهنمی❄]

انجا که تویی رهگذری نیست مرا
جز دوری تو غم دگری نیست مرا

 

[ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ]

ای نسیم سحر آرامگاه یار کجاست؟
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست؟

 

[ملکه جهنمی❄]

این تمنایم به بیداری میسر کی شود
کاشکی خوابم گرفتی تا به خوابت دیدمی

 

[اِللا لطیفــی]

ای نام تو بهترین سر آغاز، بی نام تو نامه کی کنم باز♡

 

[ملکه جهنمی❄]

اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها

 

[m.sina]

ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست

خلق را بیدار باید بود از آب چشم من
وین عجب کان وقت می‌گریم که کس بیدار نیست

 

[asrasoltani]

احوال گل،ز خار بپرس و ز من مپرس
نالیدن از هزار بپرس و ز من مپرس

 

[فلورا.]

آتشست این بانگ نای و نیست باد

هر که این آتش ندارد نیست باد

 

[MAHLA.MI]

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده است

این دسته که بر گردن او می بینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است