متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره با حرف پ

  • نویسنده موضوع Deleted
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 99
  • بازدیدها 1,864
  • کاربران تگ شده هیچ

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,866
پسندها
16,613
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • #41
پایان سخن شنو که مارا چه رسید
چو آب برآمدیم و چون باد شدیم!
 
امضا : ملکه جهنمی❄

Deleted

کاربر فعال
سطح
37
 
ارسالی‌ها
1,488
پسندها
26,290
امتیازها
61,573
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • #42
پرتوِ رویِ تو تا در خلوتم دید آفتاب
می‌رود چون سایه هر دَم، بر در و بامم هنوز
 

Deleted

کاربر فعال
سطح
37
 
ارسالی‌ها
1,488
پسندها
26,290
امتیازها
61,573
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • #43
پیش از آنی که پر از خاک شود کاسه چشم
چشم ما در پی خوبان جهان خواهد بود.
 

Prince:)

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
518
پسندها
3,962
امتیازها
17,273
مدال‌ها
18
  • #44
پیش ما یاقوت یاقوتست و گوهر گوهر است
دأب ما اینست یعنی قدر گوهر نشکنیم
 
امضا : Prince:)

MAHLA.MI

هنرمند انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
570
پسندها
10,834
امتیازها
28,173
مدال‌ها
19
سن
20
  • #45
پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
 

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,866
پسندها
16,613
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • #46
پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور
خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد
 
امضا : ملکه جهنمی❄

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,524
پسندها
20,067
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #47
پنداشتم کز آمدنش غم زدل رود
همراه غیر آمد و دردم فزود ورفت
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] 'Payiz'

'Payiz'

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
134
پسندها
1,026
امتیازها
6,403
مدال‌ها
9
  • #48
پای به گل بوده‌ام زانک دودل بوده‌ام

شکر که دودل نماند یک دله شد دل نهاد
 
امضا : 'Payiz'

ملکه جهنمی❄

گوینده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,866
پسندها
16,613
امتیازها
44,373
مدال‌ها
20
  • #49
پیر دردی کش ما گر چه ندارد زر و زور
خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد
 
امضا : ملکه جهنمی❄

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #50
پستی دیوار قربی می‌شود
فصل او درمان وصلی می‌بود
پیش ارباب بصیرت گفتگوی عشق و عقل
هست چون بیداری و خواب گران از هم جدا

گرچه در صحبت قسم‌ها بر سر هم می‌خورند
خون خود را می‌خورند این دوستان از هم جدا
 
امضا : m.sina

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
99
بازدیدها
2,738
پاسخ‌ها
168
بازدیدها
3,112
پاسخ‌ها
100
بازدیدها
2,042
پاسخ‌ها
107
بازدیدها
2,331
پاسخ‌ها
105
بازدیدها
2,215
پاسخ‌ها
128
بازدیدها
2,578
پاسخ‌ها
110
بازدیدها
2,496

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا