- ارسالیها
- 678
- پسندها
- 22,581
- امتیازها
- 39,373
- مدالها
- 17
- نویسنده موضوع
- #181
این دوتا پارت جدیده بچهها
من خسته و مونده، به عشق شما پارت گذاشتم، نظر نمیدین؟
روی مبل الشکلی که جلوی تلویزیون بود نشسته بودم و در خودم جمع شده بودم. پتو مسافرتیای که روزی برای خنده کلی کادو پیچش کرده بودم و به عنوان یک هدیهی گرانقیمت دست فاطمه داده بودم را دورم پیچانده بودم. نگاهم قفل عقابی بود که در آسمان گرفته و نارنجیرنگ پرواز میکرد و چنگال تیز کرده بود تا آن آهوی بینوایی که آن پایین بیخیال و از همهجا بیخبر برای خودش میدوید را پاره کند. دلم داشت میترکید و از سعید همیشه بزدل، بزدلتر شده بودم. گوشیام روی میز شیشهای مقابلم لرزید و نام احمد برای بار هزارم روی...
من خسته و مونده، به عشق شما پارت گذاشتم، نظر نمیدین؟
روی مبل الشکلی که جلوی تلویزیون بود نشسته بودم و در خودم جمع شده بودم. پتو مسافرتیای که روزی برای خنده کلی کادو پیچش کرده بودم و به عنوان یک هدیهی گرانقیمت دست فاطمه داده بودم را دورم پیچانده بودم. نگاهم قفل عقابی بود که در آسمان گرفته و نارنجیرنگ پرواز میکرد و چنگال تیز کرده بود تا آن آهوی بینوایی که آن پایین بیخیال و از همهجا بیخبر برای خودش میدوید را پاره کند. دلم داشت میترکید و از سعید همیشه بزدل، بزدلتر شده بودم. گوشیام روی میز شیشهای مقابلم لرزید و نام احمد برای بار هزارم روی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر