- تاریخ ثبتنام
- 24/11/21
- ارسالیها
- 10,361
- پسندها
- 25,685
- امتیازها
- 83,373
- مدالها
- 54
سطح
34
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #51
صداش از میون بازوهام لرزون به گوشم رسید:
- نمیفهمم چرا دوستم ندارن!
محکم بین بازوهام فشردمش و عطر سرد و شیرینش رو نفس کشیدم:
- یه روز میفهمن. فقط تا اون روز دیگه ازم نخواه برم ببینمشون. اگه دوستم داری باید به حرفم گوش بدی.
هقهق آرومش خط عمیقی و پردردی به قلبم میکشید و منم هیچکاری نمیتونستم واسش بکنم.
***
تازه از سر کار برگشته بودم و هنوز کفشام رو کامل از پام درنیورده بودم که نگار با موهایی بسته روبه بالا و پیشبندی گلگلی جلوم سبز شد. سرتق پاش رو مثل دختر بچهها کوبید زمین و نق زد:
- آخه یعنی چی؟ صبح تا شب میشورم و میسابم. این قوطی کبریتم که تمیز بشو نیست. نمیدونم عیب از چیه، کمرم دیگه برید. حتی نمیرسم غذا بپذم.
لبخند به آرومی با هر کلمهش رو لبم کش میاومد. دستامو دور شونههاش...
- نمیفهمم چرا دوستم ندارن!
محکم بین بازوهام فشردمش و عطر سرد و شیرینش رو نفس کشیدم:
- یه روز میفهمن. فقط تا اون روز دیگه ازم نخواه برم ببینمشون. اگه دوستم داری باید به حرفم گوش بدی.
هقهق آرومش خط عمیقی و پردردی به قلبم میکشید و منم هیچکاری نمیتونستم واسش بکنم.
***
تازه از سر کار برگشته بودم و هنوز کفشام رو کامل از پام درنیورده بودم که نگار با موهایی بسته روبه بالا و پیشبندی گلگلی جلوم سبز شد. سرتق پاش رو مثل دختر بچهها کوبید زمین و نق زد:
- آخه یعنی چی؟ صبح تا شب میشورم و میسابم. این قوطی کبریتم که تمیز بشو نیست. نمیدونم عیب از چیه، کمرم دیگه برید. حتی نمیرسم غذا بپذم.
لبخند به آرومی با هر کلمهش رو لبم کش میاومد. دستامو دور شونههاش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش