• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

برگزیده رمان فردا تا تو | هاجر منتظر کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع حصار آبی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 50
  • بازدیدها 1,348
  • کاربران تگ شده هیچ

حصار آبی

مدیر تالار ویرایش + نویسنده برتر
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
تاریخ ثبت‌نام
24/11/21
ارسالی‌ها
10,359
پسندها
25,669
امتیازها
83,373
مدال‌ها
54
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #51
صداش از میون بازوهام لرزون به گوشم رسید:
- نمی‌فهمم چرا دوستم ندارن!
محکم‌ بین بازوهام فشردمش و عطر سرد و شیرینش رو نفس کشیدم:
- یه روز می‌فهمن. فقط تا اون روز دیگه ازم نخواه برم ببینمشون. اگه دوستم داری باید به حرفم گوش بدی.
هق‌هق آرومش خط عمیقی و پردردی به قلبم می‌کشید و منم هیچکاری نمی‌تونستم واسش بکنم.
***
تازه از سر کار برگشته بودم و هنوز کفشام رو کامل از پام درنیورده بودم که نگار با موهایی بسته روبه بالا و پیش‌بندی گل‌گلی جلوم سبز شد. سرتق پاش رو مثل دختر بچه‌ها کوبید زمین و نق زد:
- آخه یعنی چی؟ صبح تا شب می‌شورم و می‌سابم. این قوطی کبریتم که تمیز بشو نیست. نمی‌دونم عیب از چیه، کمرم دیگه برید. حتی نمی‌رسم غذا بپذم.
 
امضا : حصار آبی

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا