متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره بیایید حرف دلمان را با مشاعره بیان کنیم

  • نویسنده موضوع **Black Knight**
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 273
  • بازدیدها 9,775
  • کاربران تگ شده هیچ

Sama_Shams

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,050
پسندها
13,800
امتیازها
34,373
مدال‌ها
17
سن
20
  • #31
امضا : Sama_Shams

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,821
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • #32
تو تمنای منو یار منو جان منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
 
امضا : M.Fakher

Sama_Shams

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,050
پسندها
13,800
امتیازها
34,373
مدال‌ها
17
سن
20
  • #33
تو تمنای منو یار منو جان منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی
یک دست جام باده و یک دست جعد یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
 
امضا : Sama_Shams

ش.م.ی.م فرهادی

نویسنده ادبیات
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,691
پسندها
18,252
امتیازها
44,573
مدال‌ها
23
  • #34
یک دست جام باده و یک دست جعد یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
تمام من شده است و نمیداند که من
چگونه به هر صحبتش زخود بروم...
 
امضا : ش.م.ی.م فرهادی

Sama_Shams

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,050
پسندها
13,800
امتیازها
34,373
مدال‌ها
17
سن
20
  • #35
امضا : Sama_Shams

s-a-h-a-r

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
435
پسندها
6,973
امتیازها
21,773
مدال‌ها
13
  • #36
امضا : s-a-h-a-r

hadi

مدیر بازنشسته
سطح
42
 
ارسالی‌ها
3,522
پسندها
17,750
امتیازها
71,673
مدال‌ها
101
  • #37
جز خودم هیچ کسی در غم تنهایی من
مثل فواره سر گریه به دامان نگرفت
 
امضا : hadi

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,821
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • #38
تو آهوی رهای دشت های سبزی اما من
پلنگ سنگی دروازه های بسته ی شهرم
 
امضا : M.Fakher

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • #39
من ز دنیا، تو را برگزیدم
رنج بی حد بپایت کشیدم
تا شود سبز، باغ امیدم
جان ز تن رفت و نیرو ز پایم
 
امضا : SAN.SNI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] mobina84

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #40
من ز دنیا، تو را برگزیدم
رنج بی حد بپایت کشیدم
تا شود سبز، باغ امیدم
جان ز تن رفت و نیرو ز پایم
میدانی تو ازآن منی
هرگاه صدایت می آید
همانند مخلوق به عشق خالق به سویت پر میکشم
ازآن بودنِ تو در گوشم نجوا شده است
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
99
بازدیدها
2,753
پاسخ‌ها
168
بازدیدها
3,146
پاسخ‌ها
100
بازدیدها
2,063
پاسخ‌ها
107
بازدیدها
2,349
پاسخ‌ها
99
بازدیدها
1,883
پاسخ‌ها
105
بازدیدها
2,238
پاسخ‌ها
128
بازدیدها
2,604

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا