- ارسالیها
- 214
- پسندها
- 1,203
- امتیازها
- 8,213
- مدالها
- 8
- نویسنده موضوع
- #51
«.Tu n'as pas d'échappatoire»
تنها چیزی که نوشته شده همین است. چشمان جسیکا ریز میشوند. جمله برایش بهشدت آشنا بهنظر میرسد؛ انگار جایی آن را دیده است. بشکنی در هوا میزند و با صدای بلند میگوید:
- اخبار!
این جمله بارها و بارها در اخبار از زبان انزوا گفته شده بود. با یادآوری معنیاش، قلبش با شدت بیشتری بهقفسهی سینهاش میکوبد. زیر لب زمزمه میکند:
- راه فرار نداری! معنیش همینه!
کاغذ از داخل دستانش سُر میخورد و روی سرامیکهای سیاه آشپزخانه فرود میآید.
توضیح گویندهی اخبار در ذهنش اِکو میشود:
- پلیسهای دیگری نیز نامهای با همان جمله در وسایل قربانیان پیدا کردهاند.
نوعی تهدید، نوعی اخطار و بعد آنها تبدیل شدند بهیک جسم بیجان و سرد. منظور انزوا از نوشتن این جمله آنهم بارها و...
تنها چیزی که نوشته شده همین است. چشمان جسیکا ریز میشوند. جمله برایش بهشدت آشنا بهنظر میرسد؛ انگار جایی آن را دیده است. بشکنی در هوا میزند و با صدای بلند میگوید:
- اخبار!
این جمله بارها و بارها در اخبار از زبان انزوا گفته شده بود. با یادآوری معنیاش، قلبش با شدت بیشتری بهقفسهی سینهاش میکوبد. زیر لب زمزمه میکند:
- راه فرار نداری! معنیش همینه!
کاغذ از داخل دستانش سُر میخورد و روی سرامیکهای سیاه آشپزخانه فرود میآید.
توضیح گویندهی اخبار در ذهنش اِکو میشود:
- پلیسهای دیگری نیز نامهای با همان جمله در وسایل قربانیان پیدا کردهاند.
نوعی تهدید، نوعی اخطار و بعد آنها تبدیل شدند بهیک جسم بیجان و سرد. منظور انزوا از نوشتن این جمله آنهم بارها و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر