شعر مجموعه اشعار پوپک | مارال رشیدی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع maraly0_0r
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها 262
  • کاربران تگ شده هیچ

maraly0_0r

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/9/22
ارسالی‌ها
70
پسندها
482
امتیازها
2,648
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
_به‌نام نگاه پروانه‌ها_
نام دلنوشته: پوپک
نویسنده: مارال رشیدی
***
خلاصه:
هوهوهوهو
بادی در میان جنگل سرخ
خوابی در میان هیاهوی
جنگ آقای خرگوش
پیچ و پیچ و پیچ
گلی به دور درختی
آن درخت است؟
نه نیست آن
آرزو های پوچ شده است!...
حال... پوپک آن چشم تیله‌ای
به نجاتمان خواهد شتافت؟!...
 
آخرین ویرایش

MAHSHID SHAKIBAEI

مدیر بازنشسته‌ی ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/20
ارسالی‌ها
1,412
پسندها
27,142
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
سطح
29
 
  • #2
•| بسم رب القلم |•
آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
a42826_24585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
***

قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"
پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

maraly0_0r

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/9/22
ارسالی‌ها
70
پسندها
482
امتیازها
2,648
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
چنگ می‌زند
گلویم را می‌فشارد
غمی سو سو می‌زند
بادی هو هو می‌کند
جنگ است
جنگی از آن چشمان قرمز
از آن گوش دراز...
 

maraly0_0r

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/9/22
ارسالی‌ها
70
پسندها
482
امتیازها
2,648
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
جنگل از سوکوتش
ترسان می‌کند...
جنگی است
آتشش کور می‌کند
سوی امیدمان را...
دو دندان
سوراخ می‌کند
خانمان را!...
دو چشمان تیله‌ای نجاتمان خواهد داد
از آن سرخی چشمان گوش‌دراز

 

maraly0_0r

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/9/22
ارسالی‌ها
70
پسندها
482
امتیازها
2,648
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
می‌ترساند... آنچنان دلم را
که هوهوی بادُ
خش خش برگُ
چیک چیک باران
آنچنان نبوده است
سوالت شده کِ؟...
چه گویم... آخر که مجهولی ندارد
دندانی چو تبر
نشسته برجانمان!...
 

maraly0_0r

گوینده انجمن
گوینده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
9/9/22
ارسالی‌ها
70
پسندها
482
امتیازها
2,648
مدال‌ها
5
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
...صدایی می‌آید
صدای پایی که به زمین
می‌کوبد
فراخوانی است
از آن گوش‌دراز
می‌گویند کسی چو ببیند چشمانش را
آنچنان که سرخی را بیند
که مرگ آرزوی او
و زندگی جهنمش!
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا