- تاریخ ثبتنام
- 19/3/25
- ارسالیها
- 42
- پسندها
- 43
- امتیازها
- 53
سطح
0
- نویسنده موضوع
- #11
پارت _۹
لورا _محض اطلاعت نمی خوام برام تصمیم بگیری که کی ازدواج بکنم و چیکار باید بکنم ،من نمی خوام ازدواج بکنم و مثل تو به خاطر یه پسر از سازمان استعفا بدم ، من کارم و شغلم و دوست دارم ،اعضای سازمان مثل خانواده ی منن ،تو هم بهتره از این لقمه ها برام نگیری ،چون تو گلوم جا نمیشه ،خوبه منو آلبرتو و میشناسی که به هم چقدر وابستگی داریم بعد میای این حرف رو میزنی ؟
اولگا که دیگر نمی خواست قضیه را کش بدهد سرش را برخلاف لورا چرخاند و به او بی اعتنایی کرد ، سر بحث زندگی برای لورا دوست و آشنا فرقی نداشت، نمی خاست بگزارد کسی زندگی اش را به بازی بگیرد ،انگار به ادوارد رفتار لورا خوشش نیامد چون نوشیدنی ها را به یکی از خدمه ها سپرد تا برایشان بیاورد
اولگا از لورا خاست تا با او برقصد و خوش بگزرانند...
لورا _محض اطلاعت نمی خوام برام تصمیم بگیری که کی ازدواج بکنم و چیکار باید بکنم ،من نمی خوام ازدواج بکنم و مثل تو به خاطر یه پسر از سازمان استعفا بدم ، من کارم و شغلم و دوست دارم ،اعضای سازمان مثل خانواده ی منن ،تو هم بهتره از این لقمه ها برام نگیری ،چون تو گلوم جا نمیشه ،خوبه منو آلبرتو و میشناسی که به هم چقدر وابستگی داریم بعد میای این حرف رو میزنی ؟
اولگا که دیگر نمی خواست قضیه را کش بدهد سرش را برخلاف لورا چرخاند و به او بی اعتنایی کرد ، سر بحث زندگی برای لورا دوست و آشنا فرقی نداشت، نمی خاست بگزارد کسی زندگی اش را به بازی بگیرد ،انگار به ادوارد رفتار لورا خوشش نیامد چون نوشیدنی ها را به یکی از خدمه ها سپرد تا برایشان بیاورد
اولگا از لورا خاست تا با او برقصد و خوش بگزرانند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.