- ارسالیها
- 426
- پسندها
- 5,074
- امتیازها
- 21,773
- مدالها
- 1
- نویسنده موضوع
- #61
سالهاست بانو طعم ناب بوسه ی
سیبی را نچشیده ام
قدم به اتاق تنهایی ذهن محرمانه ی
خویش نهادم و
بانوی گریه ی من وآشفتگیم این همه
شکست را چه بنامم
غم این روزگار حتی انارهای
درخت همسایه را تلخ کرده است
دگر به میتوان لبخند زد
وقتی گلهای سزخ باغچه ی اشعارم
خشکیده اند
من هم مثل آدم های که به ببنست
رسیده اند جلوی خودم
دیوار ساخته ام
به بلندای غرورت
سیبی را نچشیده ام
قدم به اتاق تنهایی ذهن محرمانه ی
خویش نهادم و
بانوی گریه ی من وآشفتگیم این همه
شکست را چه بنامم
غم این روزگار حتی انارهای
درخت همسایه را تلخ کرده است
دگر به میتوان لبخند زد
وقتی گلهای سزخ باغچه ی اشعارم
خشکیده اند
من هم مثل آدم های که به ببنست
رسیده اند جلوی خودم
دیوار ساخته ام
به بلندای غرورت