این منم تنهاترین سردار دل
گیر کرده ام و با سر افتاده در گل
این منم آنکه ز بی مهری خود
خطا کرده و ساخته بر خود مشکل
این منم آن عابد خوب گذشته
کز دین خود حالا شده سخت غافل
این منم غمخوار قلبهای بیمار
غمها خورده ام تلخ و تندتر از فلفل
این منم داغدار آن روزهایی که
برای خود داشته ام زندگی خوشگل
این منم تارک اکنون این دنیا
دعایم کنید بمیرم و دنیا کند مرا ول