نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

کامل شده مجموعه شعر زاده دردم | zeynolabedin کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع شرور
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 40
  • بازدیدها 3,369
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #21
دلم گرفته امشب اما حاشا میکند
درد در دلم اما غم را تماشا میکند
حسرتی در وجودم نهفته است و
این دل با بودنش اما مدارا میکند
بر سر چاه آب روان رفته ایم ما
تشنه ام اما ترک آب گوارا میکند
مانده ام بمانم و بسوزم یا بسازم
گرچه زخم بر این دل توانا میکند
گشته ام پیر و از عشق بیزارم اما
او عشق خود با جوان برنا میکند
حکایت من حکایت آن ابلهیست
که رقابت با آن عاقل و دانا میکند
بیا و بگذر امشب حالم زار است
دلم گرفته اما هوای عطینا میکند
 
آخرین ویرایش
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #22
وقت خوابست دخترم من را دیوانه میکند
خوابش نمیبرد ، نبودن مادر را بهانه میکند

بخواب دخترم شاید که فردا فرجی شود
پدر التیامی بر درد آن دختر دُر دانه میکند
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #23
به هوش باش رسیده لحظه آخرین دیدار
زندگی رو به پایان و من و تو به فکر انکار
آماده شد سور و سات سفر بردار همسفر
وقت رفتن هست که نمیشه ازش کرد فرار
آخرین بار کی ز مادر و پدرت گرفتی سراغ
بار آخر کی از خواهر و برادرت کردی دیدار
معشوقه ات را کی با بوسه ای دلشاد کردی
جاهل و نادانی هنوز یا که گشته ای بیدار
جهل بوسیدن یار در همه حال و گرفتن او
درسینه کشیدن و بغل کردن آن دلربا یار
بوسه بر دست پدر یا که پای مادر کرده ای
یا م.س‌.ت جوانی بودی و همش کشیدی هوار
در نبود امکانات و کمبودهایت چیکارا کردی
روی پدر یا که مادر نگاه کردی و شدی حار
وقت آخرین دیدار نزدیک است پسر حیا کن
برگرد و بوسه زن دست پدر و مادر و نگار
بگذار ه*رز گویان گویند ه*رز و خوشحال
گردند زین کار تو که بزرگ میشوی نه خوار
دلم جرعه ای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #24
آتش زیر خاکسترم یا که خاموشم
نفهمیدم زندگی بس که بازیگوشم
بشکستم دل یار و ندانستم که من
مَردم و بار زندگی افتاده بر دوشم
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #25
رنگ زردم را ببین باد خزان را یاد کن
با بزرگان کم نشین بیچارگان را یاد کن
در دلم افتاده شوری از دوریت ای یار
از عشق نگو تو ، دلشکستگان را یاد کن
پائیز فصل هزار رنگ و فصل جداییها
تک رنگ سفیدم من ، زمستان را یاد کن
افتاده ام از بلندی و روی زمین پایدارم
این زمین را بیخیال و آسمان را یاد کن
جمع گشته اینهمه کاربر در این انجمن
شعر من بیخیال شو ، تو رمان را یاد کن
 
آخرین ویرایش
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #26
در کنارم هستی احساس میکنم ازم دوری
نمی بینم صورتت را انگار پوشیده نوری
خسته ام من اینگونه به بد عهدی نزن مرا
در نگاه من تو هستی همون مَلَک و حوری
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #27
باز باران باز چشمان به انتظار نشسته
انتظار یار فراموش کرده و تنها رفته
دختری کنار پنجره چشم به بیرون
منتظر ، به یاد روز های خوب گذشته
منتظر مانده دوباره دست در دست هم
زیر باران رفته و شوند خیس و خسته
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #28
من زاده دردم ، بیهوده امتحانم نکن
پرورده ز خاکم ، آتیش به جانم نکن
زمان تولدم درد انداختم جان مادرم
من ز آدمم ، قیاس با فرشتگانم نکن
درد با سرشت من آغشته است دلا
بگذرو بیخودی تلاش بر درمانم نکن
مرگ بر من نوش و گوارای وجودم
بامرگ من لباس عزا تن خاندانم نکن
خواهی بگیری جانم بگیرحرفی نیست
اسوده باش و فکر گریه فرزندانم نکن
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #29
آمدی جانم به قربانت بیا حرفها دارم برایت
رفتی و شکستی دلم اما ندارم هیچ شکایت
در نبودت بلاها آمد سرم از کوچیک و بزرگ
با خود عهد بستم که طاقت بیارم تا نهایت
خورده بر من نگیر از این زندگی شکسته ام
دنیا که سهل است عزیز میگم جانم فدایت
 
امضا : شرور

شرور

کاربر نیمه فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
665
پسندها
14,092
امتیازها
31,973
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #30
گذشت پائیز و باز شد شب یلدا
باز تا اخر شب پدر در تلاش و تقلا
کند سخت کار تا آید پولی بدستش
تا گیرد کمی پشمک و میوه و حلوا
 
امضا : شرور
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا