کامل شده مجموعه شعر دلبر مغرورم | مسیحه کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع مسیحه
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 61
  • بازدیدها 3,636
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #41
حال باچه حالی از عمق اندوه به
خانه رویایم برگردم
نامت،واژه هاو
گریه هم امروز از من فاصله گرفته اند
نمیشود بی فانوس لبخند
به خانه برگشت ؟
چه میشودکرد
همین اثاث خانه
بی چراغ هم میشناسند اندوهم را
بگذار امشب بانو با
پیراهن شبت قهر باشم
چه فایده ای دارد این باشد وتو نباشی
که بر اندامت
فخر بفروشد
 
امضا : مسیحه

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #42
میخواهم بروم بانو
تصمیمم قطعیست
کمی سکوت وناسروده های نامت راتجربه کنم
من با باران های گاه وبیگاه
چشمانم آشنایی دیرنه ای دارم
ودروغ های شبانه ی معصوم وبیگناه را
به قلب خسته از نیامدنت
به اندوه رویا رسیده ام
من امشب از کمبود کلمات رنج میبرم
از نبودت
از خواب بی خواب بستر
تهی از آغوشت !
از نبود بوسه ای که از آن تو باشد
بوسه ات کجا راه پیدا کرده است
روی کدام ل....
 
امضا : مسیحه

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #43
میروم قدم میزنم
ساکت وغمگین و
آشفته تر از بارش باران این لحظه
میخواهم گل سرخ تن عریان خیالت را ببویم
در کدام باغچه آرمیده ای قلب من
نگاهت میکنم
شبنم روی تن نیمه برهنه ات
ستودنیست امشب
ولبانم تشنه ی بوسه ی
شبنم های تنت
امشب باز با ران خواهد بارید از نگاهم
بوی عطر آگین بوسه ات از یادم
رفته است ؟
بعد از گذر هزار سال خاطره ورویا
حق بده بانو طعم بوسه ات رافراموش نکنم
گلهای باغ تنت سرخ تر وشرم گین ترند ؟
در باغچه ی رویایم خفته ای سر باز کن
منم مرد نخواستن تو
آری گلهای باغ خار دارند دستم نمیرسد
حتی به رویایت ....
 
آخرین ویرایش
امضا : مسیحه

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #44
صبور باشید استعار ه های خسته
صبور باشید کلمات تشنه
من از کاروان تشنگی وخستگی
رویا هزار بار سراغ
مسافر گمگشته ام را گرفته ام سراغ بانوی نوازش
احساس تشنگی وآب وآینه را
عطش باران وستاره
زنی در سایه سار خاطره ها بوی آب وخواهش وتشنگی میدهد
گفتند دلربت ؟
نه این خیالی بیش نیست
اتفاق من طعم پرواز کبوتر میداد
بال گشود از سهم آغوش آسمانم به قفسی جست
در بند عشقیست با غریب زادگانی که نمیشناسم
بوسه بر پرهای پروازش مینهد ومن میسوزد بال ققنوس عاشقم
لازم نیست بازگو کنم مردن اشعارم
امشب به شمارش رسیده است
لاکن صبحی باز متولد میشوند
ترانه های محرمانه با هم خوابگی زندگی
در سروده های شبانه ام
میدانی چرا ؟آخر اینجا لمس شبنم های
لبانت خاطره ای بیش نیست ....
چه عذاب درد آوریست نوشتن این...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : مسیحه

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #45
بانو پیراهن شبت بوی عطر تن کدام عابر را میدهد
که غوغایی در دلم بر پاست امشب
 
امضا : مسیحه

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #46
تن عریانت را امشب به
نوازش کدام دستان سپر ده ای که
دستانم یخ زده اند بانو ....
 
امضا : مسیحه

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #47
تشنه ام !
لبانم در حسرت شبنم
نشسته بر گلهای شرم تن نیمه برهنه ات
در التهابند بانو....
 
امضا : مسیحه

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #48
بانو روی بند رخت لباس خوابت آویز است هنوز
امشب بسترم خالی از طعم بوسه های توست ....
 
امضا : مسیحه

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #49
چشم به راه توست بانو !
چشم به راه
اشکی که میچکد از اندوه
که به عقد بی حد وحصار چشمم
در آماده است بانو کی می آیی ؟
که چشم به راه تو نباشد
بستر بی بالشت من ....که
سرد ومغموم به انتظار توست
وحرارت. تنی که در بی وزنی تو
زمهریریست تا عمق آتش فشان درونی ام
چشم به راهم کی می آی ؟
 
امضا : مسیحه

مسیحه

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/9/18
ارسالی‌ها
431
پسندها
5,076
امتیازها
21,773
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #50
امشب ابری در بارش است
امشب سکوت عجیب در هم شسکته است با هق هق
بی امان کودکان ابر میبینی من دیوانه شدم
گواره های خیال را تاب میدهم
چشمان من د رپس خستگی ابر میبارند
چرا بستر خورشید امشب خیس است ؟
چرا کاج های تشنه
سراب نمی شوند ؟کلاغان خبر از
ا بر های تیره میدند که
برگشته اند بارشان سنگین است نوزادشان میگرید امشب
بر دشت بی بار چشمم ابری میبارد از هوس تنشگی
میشود بیایی چترم را باد های بی اعتنایی برده اند
 
امضا : مسیحه
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا