ای که هستی، یاد تو با این جان آمیخته شده
عشق تو چون درس شیرینی به قلب دیکته شده
گیتی از بود تو آن چنان به وجد آمده که
تا سراپردهی او ز عشق به هم ریخته شده
ماه من، ای راه من، ای همدم و همراه من
هستی ز زیباییات، صد بار فرو ریخته شده
در وصف کمالات و جمالاتت من مدهوشم
انگاری جان من و جان تو همزیسته شده
وجودت باران جانبخشی به صحن هستیست
از دل کویر ز تو غنچه بر انگیخته شده