- تاریخ ثبتنام
- 13/2/21
- ارسالیها
- 2,446
- پسندها
- 7,602
- امتیازها
- 28,973
- مدالها
- 22
سطح
15
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #31
اشک چشمانم نشان از این حکایت دارد
که دلم از زندگی چه قدر شکایت دارد
آن همه لبخند که بر روی لبم ظاهر شد
تلخی زهریست که دل ز درد روایت دارد
بسیار الماس غم به پای من ریختی ولی
مگر یک انسان چه قدر به درد رضایت دارد
آن قدر دادی ای دنیا که دلم صاحب شد
که کنون دردهای من به روز سرایت دارد
از همه غمگینم، از همه حتی خدا
که نپرسید یارم به چه رضایت دارد
شبها در خلوتم گمان میکردم پیش از این
که شاید مرگ لااقل به من عنایت دارد
که دلم از زندگی چه قدر شکایت دارد
آن همه لبخند که بر روی لبم ظاهر شد
تلخی زهریست که دل ز درد روایت دارد
بسیار الماس غم به پای من ریختی ولی
مگر یک انسان چه قدر به درد رضایت دارد
آن قدر دادی ای دنیا که دلم صاحب شد
که کنون دردهای من به روز سرایت دارد
از همه غمگینم، از همه حتی خدا
که نپرسید یارم به چه رضایت دارد
شبها در خلوتم گمان میکردم پیش از این
که شاید مرگ لااقل به من عنایت دارد