کامل شده مجموعه شعر یه عشق جنجالی | شرور ومسیحه کابران انجمن یک رمان

[مسیحه]

اما من هنوزم هم اونجور میمونم یه عاشق دیونه
هنوزم همون جور میمونی یه فرهاد که مجنونه ؟
من به این حس عجیب که خیلی ساله دامنگیرمه
وابستم؟میدونی چقددلم میخواددلت عاشق بمونه

 

[زین العابدین]

نه من همونم نه تو ، اینو خودت خوب میدونی
نه تو عاشقی و نه من معشوق باید اینو بدونی
یادمون رفته هردو آن روزهای عشق و عاشقی
آبمون تو یه جوب نمیره من میرم و تو میمونی

 

[مسیحه]

تو میری ومن تنها میمونم
با زخماو دردای بی درمونم
اما باشه میگم خدا خافظ
توبیوفامن یه عاشق دیونم

 

[زین العابدین]

رسم مردانگی الان در رفتن است میروم
دلی که آزار داده دل تو را سخت ، میبرم
میروم و چشم براهم منتظر نمان هرگز
شرورم و آنچه هست شور بخت میخرم

 

[مسیحه]

رسم مردانگیت را پر سوال میکنم که میروی ؟
نگودلش شکسته،تورابیخیال میکنم که میروی
مرازبان عامیانه ام مفهموی نداشت از برایت
برومگردلم راپر از وهم آمال میکنم که میروی ؟

 

[مسیحه]

هنوز عشقتو دارم توی سینه ولی برو خدا نگه دار
نگاه گرمت واسه من دنیامه برو یادموبیصدانگه دار
از دلت میخوام دلم بکنم این مرگه منو لحظه هامه
نگو بیوفام این دوست داشتن محضه،اماخدانگه دار

 

[زین العابدین]

دیگر وقت موندن نیست خداحافظ گذشته
میروم اما دارم با خود ، دلی در هم شکسته
اسیر سرنوشتم و ندارم از یار گله ای خدایا
غرق محنتم وکشتی امید من در گل نشسته

 

[مسیحه]

خداحافظ گر هرچه میانمان بودونبود
گرهزار ستاره در آسمانمان بود ونبود
وهم روشنایی خورشید راخواهم چکار
مگر چشمانت روشنمایمان بود ونبود ؟

 

[زین العابدین]

به پایان میبرم این قطعه شعر جنجالی
طرفی نبستم و دستم شد خالی خالی
هرچه گفتم جواب دادی جوابی محکم
شرور را درین کل کل نبود هرگز مجالی

 

[مسیحه]

فقط شعر است قصه عشقسیت خیالی
بدور از هرگونه کینه وکل کل وجنجالی
مسیح هم کم می آورد در اندوه جوابی
باشد خدا نگهدار ماواین عشق محالی