متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مشاعره مشاعره‌ی واژه نما

  • نویسنده موضوع .:|Reihane|:.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,565
  • بازدیدها 35,563
  • کاربران تگ شده هیچ

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,821
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • #1,261
رفت
شد دست ز کار و رفت پا از رفتار
آن، بس که به سر زدیم و این، بس که به سنگ
سنگ
پلنگ سنگی دروازه‌های بسته‌ی شهرم
مگو آزاد خواهی شد که من زندانی دهرم
 
امضا : M.Fakher

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #1,262
سنگ
پلنگ سنگی دروازه‌های بسته‌ی شهرم
مگو آزاد خواهی شد که من زندانی دهرم
پلنگ
چرا وقتی پلنگ من هوای آسمان دارد
همیشه ابر می آید، همیشه ماه می گیرد
خزان می خیزد و با پنجه های خشک و چوبینش
گلوی سبز را در بطن رُستنگاه می گیرد
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

M.Fakher

نویسنده انجمن
سطح
36
 
ارسالی‌ها
2,584
پسندها
38,821
امتیازها
66,873
مدال‌ها
40
سن
21
  • #1,263
پلنگ
چرا وقتی پلنگ من هوای آسمان دارد
همیشه ابر می آید، همیشه ماه می گیرد
خزان می خیزد و با پنجه های خشک و چوبینش
گلوی سبز را در بطن رُستنگاه می گیرد
خزان
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی
جان منی و یار من دولت پاددار من
باغ من و بهار من باغ مرا خزان دهی
 
امضا : M.Fakher
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Samira-M

Samira-M

هنرمند انجمن
سطح
24
 
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,334
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
  • #1,264
خزان
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی
جان منی و یار من دولت پاددار من
باغ من و بهار من باغ مرا خزان دهی

جز برگهای مرده و خشکیده
دیگر چه ثروتی به جهان داری؟
جز غم چه می دهد به دل شاعر
سنگین غروب تیره و خاموشت؟
 

ساپورا

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
262
پسندها
1,462
امتیازها
10,133
مدال‌ها
10
  • #1,265
جز برگهای مرده و خشکیده
دیگر چه ثروتی به جهان داری؟
جز غم چه می دهد به دل شاعر
سنگین غروب تیره و خاموشت؟
غم

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر بر آید
گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوب رویان ای کار کمتر آید
 
امضا : ساپورا

‹Masih›

مدیر بازنشسته
سطح
12
 
ارسالی‌ها
493
پسندها
3,513
امتیازها
17,473
مدال‌ها
13
  • #1,266
غم

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر بر آید
گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوب رویان ای کار کمتر آید
گفتم ببینمت
شاید که از سرم دیوانگی رود
زان دم که دیدمت
دیوانه تر شدم
با یک خیال خام افتاده ام به دام
از ره به در شدم
دیوانه تر شدم
 
آخرین ویرایش
امضا : ‹Masih›
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

Seta~

ناظر داستان کوتاه
سطح
44
 
ارسالی‌ها
6,051
پسندها
41,294
امتیازها
84,376
مدال‌ها
76
  • #1,267
گفتم ببینمت
شاید که از سرم دیوانگی رود
زان دم که دیدمت
دیوانه تر شدم
با یک خیال خام افتاده ام به دام
از ره به در شدم
دیوانه تر شدم
دیوانگی

همچو ما دیوانه‌ی دیوانگی
نیست در افسانه‌ی دیوانگی
بهتر از خواب هزار و یک شب است
هر شب مستانه‌ی دیوانگی
 
امضا : Seta~
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #1,268
دیوانگی

همچو ما دیوانه‌ی دیوانگی
نیست در افسانه‌ی دیوانگی
بهتر از خواب هزار و یک شب است
هر شب مستانه‌ی دیوانگی
شب
شب که ز رهگذر عشق تو بی تاب شدم
دل سپردم به خیال تو و مهتاب شدم
 
امضا : m.sina

Sherly

نو ورود
سطح
5
 
ارسالی‌ها
32
پسندها
404
امتیازها
2,603
مدال‌ها
4
  • #1,269
مهتاب
شب
شب که ز رهگذر عشق تو بی تاب شدم
دل سپردم به خیال تو و مهتاب شدم
بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم
خیره به دنبال تو گشتم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,536
پسندها
7,163
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #1,270
مهتاب

بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم
خیره به دنبال تو گشتم
کوچه
وقتی از شوق به موهای تو افتاده نسیم
دست در دست تو هر کوچه دویدن دارد
 
آخرین ویرایش
امضا : m.sina

موضوعات مشابه

  • قفل شده
  • مهم
مشاعره‌ی نوروزی مشاعره‌ی نوروزی | 1403
پاسخ‌ها
132
بازدیدها
4,389

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا