متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعر‌پارسی اشعار هوشنگ ابتهاج

  • نویسنده موضوع ldkh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 166
  • بازدیدها 4,333
  • کاربران تگ شده هیچ

Setayesh-B

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,178
پسندها
25,768
امتیازها
47,073
مدال‌ها
21
  • محروم
  • #111
سر به سودایی نیاوردم فرود
گرچه دستِ آرزو کوته نبود

آن قَدر از خواهشِ دل سوختم
تا چنین بی خواهشی آموختم…
 
امضا : Setayesh-B

Setayesh-B

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,178
پسندها
25,768
امتیازها
47,073
مدال‌ها
21
  • محروم
  • #112
زیر سرپنجه‌ی گرگیم و جگرها خون است
ای شبان دل ما ناله‌ی نای تو کجاست؟!
 
امضا : Setayesh-B

Setayesh-B

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,178
پسندها
25,768
امتیازها
47,073
مدال‌ها
21
  • محروم
  • #113
این باد خوش نفس، به مراد تو می وزد
رقص درخت و عشوهٔ گل در هوای توست
 
امضا : Setayesh-B

Setayesh-B

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,178
پسندها
25,768
امتیازها
47,073
مدال‌ها
21
  • محروم
  • #114
داغ ماتم هاست بر جانم بسی
در دلم آهسته می گرید کسی …
 
امضا : Setayesh-B

Setayesh-B

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,178
پسندها
25,768
امتیازها
47,073
مدال‌ها
21
  • محروم
  • #115
تب و تاب غم عشقت دل دریا طلبد
هر تُنک‌حوصله را طاقت این طوفان نیست
 
امضا : Setayesh-B

Setayesh-B

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,178
پسندها
25,768
امتیازها
47,073
مدال‌ها
21
  • محروم
  • #116
هر نفس عشق می کشد ما را
همچنین عاشقیم تا نفسی‌ست

آستین بر جهان برافشانم
گر به دامان دوست دسترسی‌ست
 
امضا : Setayesh-B

Setayesh-B

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,178
پسندها
25,768
امتیازها
47,073
مدال‌ها
21
  • محروم
  • #117
شبچراغی چون تو، رشک آفتاب
چون شکستندت چنین خوار و خراب

چون تویی دیگر کجا آید به دست
بشکند دستی که این گوهر شکست
 
امضا : Setayesh-B

Setayesh-B

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,178
پسندها
25,768
امتیازها
47,073
مدال‌ها
21
  • محروم
  • #118
آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر
انتظار مددی از کرم باران نیست

رنج دیرینه انسان به مداوا نرسید
علت آنست که بیمار و طبیب انسان نیست
 
امضا : Setayesh-B

Setayesh-B

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,178
پسندها
25,768
امتیازها
47,073
مدال‌ها
21
  • محروم
  • #119
گلوی مرغ سحر را بریده اند و هنوز
در این شط شفق آواز سرخ او جاریست
 
امضا : Setayesh-B

Setayesh-B

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,178
پسندها
25,768
امتیازها
47,073
مدال‌ها
21
  • محروم
  • #120
ای که چون خورشید بودی با شکوه
در غروبِ تو چه غمناک است کوه

برگذشتی عمری از بالا و پست
تا چنین پیرانه سر رفتی ز دست
 
امضا : Setayesh-B

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 2, کاربر: 0, مهمان: 2)

عقب
بالا