اشعار فراخور °•اشعار گاه و بی‌گاه•°

[Łacrîmosã]

**مانیفستی در باب اشعار گاه و بی‌گاه در سایه‌های زمهریر: شعرکده‌ی مقدس و آیینی**​

***
در سرزمین‌های تاریک و اسرارآمیز، جایی که مرزهای واقعیت و خیال در هم تنیده‌اند، ادبیات و شعر، همانند آوای ناقوسی که در مه‌های سرد و سنگین می‌پیچد، روح ما را به سوی ناشناخته‌ها فرا می‌خوانند. اینجا، در این شعرکده‌ی...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Kalŏn]

"آواز گمشده در مه"​

***
یکی از بخش‌های معروف «اودیسه» از هومر که سفرهای اودیسئوس (اولیس) را بازگو می‌کند، توسط چامه‌سُرایان شعرکده مقدس این صورت سروده شده:
***
ساحلی دور
آن‌جا که خورشید به سیاهی می‌گراید
اودیسئوس، فرمانده‌ای خسته
تنها ایستاده در برابر سایه‌ها،
چشمانش دوخته به افق
که شب‌تاب‌ها در آن می‌رقصند.
***
با هر موجی
که به سوی صخره‌های زمان می‌خزد،
یادهای تلخ و شیرین
از نبردها و عشق‌های گمشده
در سینه‌اش می‌غلطند.
***
اما در قلبش،
چیزی بیشتر از زخم‌های جنگ
و سوگ معشوقی...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Kalŏn]

گوش فرا ده! می‌شنوی؟
"پریان چکامه‌گو در جویبار زمان واژگانی برای روشنی این سرسرا زمزمه می‌کنند...سروده‌هایشان تا چند صباح دیگر به قلمرو شعرکده مقدس خواهد رسید"
شن‌های زمان در مسیرند‌...​

 

[ᎩᎧᏦᎩᏗ]

اشعاری از شاعر عزیز حصار آبی به مناسبت ۱۷ شهریور، روز جهانی ریش و سیبیل
***
ما همه روز دیدیم به عمر
جز روز سیبیل
ندانیم اینک ز سیبیل کلفت گوییم یا نازک
ریش‌ها را قیچی کردیم ز مهتر
هر چه بوزینه و عنتر کمتر بینیم بهتر
مردان زیبا رو هر چه دارند
ز نیکی این روز است و بس
قدر این روز را دو عالم دانند و بس
***
پشم و قیچی را دادیم به یابوان
از ما بسازند کسی بِه ز خوبان
***
یه بیل، دو بیل، سه بیل
بی‌خیال بابا اصلا سی‌بیل
زدیم تو زمین دریبل
بردیم کلنگ و بیل
ساختیم خانه موبیل
قطار روی ریل
ربطی نداشت به بیل
ولی دادیم ما گرو سیبیل
و شرط بستیم که تیر زنیم به سیبل
***​

 

[ᎩᎧᏦᎩᏗ]

شعری دیگر به مناسبت ۱۷ شهریور، به قلم شاعر - ᴰᶦᵃⁿᵃˢ᜴
***
تار موهای رخم بالای لب‌ها خیمه زد
خواهرم از فرط این رسوایی‌ام هی شیهه زد
نوجوانی بودم از سبزی و پرپشتیِ این رسوایی‌ام خوشحال و شاد
وای از آن مغزی که با آن شیطنت آسایشم بر باد داد
تیغ تیز و اندکی براقِ سلمانی به دست
پشت لب‌هایم کشیدم، گند زدم بر آنچه هست
به اتاقم رفتم و ترسان و ترسیده نشستم بر زمین
وای اگر مادر ببیند، چوبی از غیب می‌رود بر این سرین
عاقبت مادر سر و روی اسفناکم بدید
ناگزیر و پرتاسف آهی از جانش کشید
***
​

 

[ᎩᎧᏦᎩᏗ]

اشعاری دیگر از شاعران Ocean angel و ✨yokya✨ به مناسبت ۱۷ شهریور
***
سیبل تورا به صد دو عالم ندهم
لبخند تورا به پشم هر دم ندهم
***
سیبیل سیبیله سیبیل
هاتف گفت هست سی بیل
***
گفتی که قسم بر سبیلم عاشقت هستم
لامروت پس چه شد؟ گویا سبیلت آل برد
***​

 

[Łacrîmosã]

"درود به چکامه‌گویان و دوستداران شعر"
به مناسبت بزرگداشت کوروش این شعر تقدیم نگاهتون
***
چو خورشید تابان به روز نبرد
همی گسترانید بر تیرگی فرد
*
جهان را ز داد و ز مهر آفرید
به نام اهورا همه گسترید
*
ز دوران کهن پادشاهی بلند
که حکمت به گیتی ز تو بَر فکند
*
زمین بوسه زد بر شکوه و دَرت
که نامت بمانَد به هر بوم و بَرت
*
به یاد تو هر دل چو کاووس و کی
بخواند تو را شاه آزاده‌پی
شاعر:
Łacrîmosã
​

 

[Kalŏn]

"به مناسبت شب یلدا شعری از شاعر خوش‌ذوق انجمن تقدیم نگاهتون"

شبیه شاخه‌ی مستی ز باد سرد پاییزی
شبیه جاده‌ی هستی میان باد سرمستی

همان قدر دوستت دارم نارِ قلب بی‌جانم
شبیه سنگری از جنس یک عاشق دل‌انگیزی

شبیه دانه‌های یک انارِ سرخِ عاشق کُش
بیا دستم بگیر جانا که در آغوش من خیزی

همان پاییز با رد قدم‌هایش ز سوز باد سودا رفت
درختان همه عریان و ثلج بر تن می‌آویزی

کمی بازم زمَس آمد ز دل‌ها تا که عریانند
ای دل تو که در فردا غزل خوانی، سحرخیزی

می و میخانه‌ی دل در شب یلدا غزل‌ است
من و یاران همه محتاج تو تا برخیزی

آنکه با رویِ ریاهش بیت‌هایش غزل‌یست
اندکی جار زنیم خوابی یا غم‌انگیزی...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Kalŏn]

"شعر دیگری با درون‌مایه‌ای اجتماعی به مناسبت این شب عزیز و نیکو تقدیم نگاهتون"

شروع چله و یلدا که سور و جشن ایرانی‌ست
چه فرخ باد این عیدِ پر از عیشی که نورانی‌ست

تمام غرفه‌ها را بوی گرمای ضیافت برد
هوای حال دل‌ها نیز در این روز بارانی‌ست

به سختی پیر فرتوتی تمامش را به دوشش برد
که نرخ و ارزش اجناسم امسال حیرانی‌ست

به سختی دانه‌ای نارون و اندک سرخ پاییزی
به دستش برد تا خانه تنش بر اشک و بر تیزی‌ست

در این سرمای تب‌دار و شبی آکنده از تطویل
نشستند بر سر نانی که سر تا پا پر از ساری‌ست

در آن مجلس اگرچه غم به دوش پیر، مهلک بود
ولیکن شادی اعضای خانه، در سرش شادی‌ست

[COLOR=rgb(184, 49...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ᎩᎧᏦᎩᏗ]

اشعاری به مناسبت شب یلدا
***
یلدا شبی‌ست به شیرینی انار و هندوانه
شبی زیبا و چراغانی، کهن و دلبرانه
بهانه‌‌ای پر تپش برای سرود غزل‌های عاشقانه
شب آرزوهای نهفته میان فال‌های شاعرانه
***
از رهِ سپید باز رخ‌نمایان کرده زیبایی یلدا
سرخ‌تر از همیشه گشته عشقِ درونِ دل‌ها
ای ضیافتی که می‌آیی تا فقط ثابت کنی
برای زیستن، چه ارزشمند هستند تمام لحظه‌ها!

شاعر:
AROHI ​