- ارسالیها
- 9,757
- پسندها
- 41,111
- امتیازها
- 96,873
- مدالها
- 42
- مدیر
- #71
"و چهارمین شعرمون تالار شعرکده از شب یلدا"
چلهنشین و خوابزده و بیداریم
درین سرما و باد و بوران شب باز خماریم
تا صبح پی جاروجنجال چو سرمستانِ بیکاریم
گر هم کینی در دل داریم
باز در ره و کوی و خانه سوی هم میرانیم
در این سفره که در سرایمان مینگاریم
وَلله که جز بذر عشق دران نمیکاریم
یلدا را با خویش و بیگانه خاطره سازیم
که در این چله نشینی جز مهر و عطوفت هیچ در دل نمیانگاریم.
یلدا بارانی و بورانیست دانیم
همه شب کنار هم حافظ و سعدی خوانیم
دست پیران بوسه زنیم
و یاران را به خوشی یاد آریم.
شاعر:
حصار آبی