- ارسالیها
- 467
- پسندها
- 5,484
- امتیازها
- 21,583
- مدالها
- 11
- نویسنده موضوع
- #271
از عمد یک ربع دیر رفتم. اما وقتی با ورودم دکتر جوادی نگاهی به ساعت مچیش انداخت، از کارم حسابی پشیمون شدم. به رسم ادب از تاخیرم عذرخواهی کردم و روی تنها صندلی خالی روبه رو همتی نشستم. ای تو روحت. مطمئنا هر آتیشی هست از گورِ تو بلند شده! بعد از اینکه تو دلم حسابی همتی رو مستفیذ کردم نگاهم رو به دور میز چرخوندم بجز یک نفر که بعدا فهمیدم پدر همین آرتام خان هست، بقیه رو میشناختم.
دکتر جوادی: دوستان حتما میخواهید بدونید علت حضورتون تو این جلسه چیه؟ قراره یه دوره آموزشی برای دانشجویان المپیادی دانشگاه ها برگزار بشه. علی القاعده ظرفیت این دوره محدود هست و هر دانشگاهی دو سهمیه برای شرکت تو این دوره داره. اما دانشگاه میزبان میتونه تو هر گرایش از یک سهمیه استفاده کنه و ما می خواهیم از این فرصت...
دکتر جوادی: دوستان حتما میخواهید بدونید علت حضورتون تو این جلسه چیه؟ قراره یه دوره آموزشی برای دانشجویان المپیادی دانشگاه ها برگزار بشه. علی القاعده ظرفیت این دوره محدود هست و هر دانشگاهی دو سهمیه برای شرکت تو این دوره داره. اما دانشگاه میزبان میتونه تو هر گرایش از یک سهمیه استفاده کنه و ما می خواهیم از این فرصت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر