متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان مالامال درد | سهیلا زاهدی نویسنده انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع *Soheyla*
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 108
  • بازدیدها 4,844
  • کاربران تگ شده هیچ

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,146
پسندها
29,546
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #51
به این فکر کردم چه خوب بود اگر آدم در نهایت اندوه و خشم، چشم‌هایش را می‌بست و وقتی می‌گشود، خود را در کلبه‌ای امن، دور، تنها و آرام می‌یافت و تا می‌رفت فکر کند که پیش از این کجا بوده و چقدر اندوه در سینه داشته، نسیم خنکی می‌وزید و حواسش را از تمام دلواپسی‌های جهان پرت می‌کرد... .
چه خوب بود اگر آدم می‌توانست هرکجای جهان که کم آورد و دلیلی برای ادامه نیافت، اوضاع و موقعیت و اتفاقات و آدم‌ها را مطابق میل و اراده‌ی خودش عوض کند و چه خوب می‌شد اگر عمر اندوه و رنج‌های آدمی کوتاه بود... چه خوب می‌شد با پلک زدنی روزگار را عقب و جلو کرد تا اشتباهاتت را اصلاح کرد.
- ترمه، خیلی وقته اون تویی نمی‌خوای بیای بیرون؟ خوبی؟!
نگاه سبزم را از آینه می‌گیرم و به این فکر می‌کنم اگر کسی قرار بود زندگیش را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,146
پسندها
29,546
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #52
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,146
پسندها
29,546
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #53
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,146
پسندها
29,546
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #54
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,146
پسندها
29,546
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #55
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,146
پسندها
29,546
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #56
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,146
پسندها
29,546
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #57
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
سلام، حالتون چطوره؟
این یک مدت رگباری نوشتم و اپ کردم، می‌ذونم اشکالات نگارشی و تایپی بخاطر این عجله داشتم، اما حالا که پست‌ها رسیدن با خیال راحت ویرایششون می‌کنم که موقع خوندن اذیت نشین...
ورود مرد موتور سوارمون چطور بود؟ تا اینجا دوسا
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,146
پسندها
29,546
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #58
با فکر به این که دیگر هدفی ندارم تا برایش تلاش کنم، ته دلم بهم می‌خورد. قاشق را داخل قابلمه رها می‌کنم و نگاهی به گوشیم می‌اندازم، نوشتنش طولانی می‌شود. مشخص است که یا تعجب کرده یا حرص می‌خورد. هر چه نباشد تمام نوشته‌هایش را می‌خواندم و نقد می‌کردم... به فکر فرو می‌روم، چه داشتم می‌گفتم؟ بود و نبود من برای این آدم هیچ ارزشی نداشت. من فقط منتقد نوشته‌هایش بودم، حتی نمی‌دانستم پشت این اکانت چه کسی است؟ اصلاً شاید اسمش هم حقیقی نباشد.
بغضم را می‌بلعم، حالا که خوب فکر می‌کنم من واقعاً کسی را ندارم که نگرانم باشد. محمدطاها و یگانه در زندگیم حضور داشتند اما مطمئنم آن‌ها هم یک روزی از وجودم خسته می‌شوند. آدم کسل کننده و حوصله‌بری هستم!
موبایلم را می‌بندم، حقیقت این که برای کسی اهمیتی ندارم برای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,146
پسندها
29,546
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #59
دمی عمیق می‌گیرم و هوای اشباع شده با بوی وسایل نو و دود سیگار را می‌بلعم. نمی‌دانم بخاطر ضعف بدنم بود یا واقعاً از دنیا بریده بودم که اینقدر احساس خستگی و کرختی می‌کردم. دلم می‌خواست ساعت‌های طولانی بخوابم بدون اینکه کابوسی ببینم و یا فکری از ذهنم عبور کند. فقط دلم می‌خواست روی تخت دراز بکشم و بخوابم و این خستگی لانه کرده در وجودم را از بین ببرم.
روی تخت دراز کشیدم و به سقف اتاقم خیره شدم، این روزها عجیب دلم یک خبر خوش، یک دلیل برای وصل ماندن به این زندگی را می‌خواست.
من عجیب در بلاتکلیفی‌ترین حالت ممکنم گیر کرده‌ام. نه می‌خواهم زندگی کنم، نه می‌خواهم بمیرم. کاش دستی از غیب می‌رسید و مرا از این لجن‌زار نجات می‌داد. کسی محکم بازوهایم را بگیرد و تکانم دهد، آنقدر محکم تکانم بدهد که مغزم در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,146
پسندها
29,546
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • نویسنده موضوع
  • #60
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
سلام سلام
خب بریم برای قسمت‌های هیجانی داستان :)
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : *Soheyla*

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا